راه را درست آمدی، نگران نباش. ادامه بده، سر خم جاده به راست بپیچ و از دامنه ی کوه مقابل بالا برو. به قله که رسیدی به چپ متمایل شو، آن وقت مقصد را در پایین شیب تند پیش پایت می بینی. البته رسیدن به مقصد پایان راه نخواهد بود، مگر هدف اتلاف وقت باشد، وگرنه........با مشکلات عدیده بزرگترین سد راه برنامه ریزی برای کاری فرهنگی که همان عدم وجود "کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش" است را پشت سر می گذاری، ولی تازه نوبت به "پی مواخذه شدن را به تن مالیدن" است. از غرولندهای معمول: "به ما زود گفتی یا دیر خبر دادی"، "چای که در زمان تنفس سرو شد داغ بود و مانع تنفس"، "شیرینی ها وسطش شکلات داشتند و ما دوست نداشتیم" گرفته تا کمبودهای سلیقه ای اجرا و ........ خلاصه که گناهت به سنگینی جرم قطاری می شود که به محض حرکت مورد حمله ی بچه های سنگ و کلوخ به دست، قرار می گیرد
آری، به نقشه نیازی نیست، همین که می بینی به جرم عدم-سکون بازخواست شده ای، بدان که در "مسیری شایسته" قدم برداشته ای
© All rights reserved
No comments:
Post a Comment