Saturday 30 April 2011

من و اولین توت فرنگی باغچه

Last year's first strawberry

 دنیای عجیبیه: من ناخن هامو کاشتم، بوته توت فرنگی میوه داد

© All rights reserved

Thursday 28 April 2011

Finally my first book is published! :D


The cover of my first book (a short story in Persian language)

پس از مدتها انتظار اولین کتاب من چاپ شد
طرح جلد کتاب
© All rights reserved

Time waits for no one!

Spring has arrived rather sudden this year, hasn't it?
just two weeks ago, there was a shortage of green!

 ده دوازده روز پیش بود، هنوز تا رسیدن مهمونا وقت داشتم. برای خودم یه چایی ریختم، رو مبل نشسنم و به درخت کهنسال گوشه باغچه چشم دوختم: یه پرده حریر سبز حدفاصل بین اتاق و درخت رو پر کرده بود. امروز اونقدر درختها سبز شدند که از رو  مبل دیگه اصلا نمیشه درخت کهنسال باغچه رو دید
یه جورایی زیر حریر سبز یه لایه آستر سبز هم کشیده شده


© All rights reserved

بزرگداشت روز فردوسی


مراسم بزرگداشت روز فردوسی
 در کانون فرهنگی و هنری ایرانیان منچستر
 ورود برای عموم آزاد می باشد

زمان:  یکشنبه  15 می از ساعت 5 تا 7


Intellect House,
 Bamford Street, Stockport, SK1 3NQ 

Tuesday 26 April 2011

Persian-Gulf

http://www.bia2.com/video/Shahryar/Ta-Abad-Fars/

_________________________________________________






مدال ارتش امریکا در سال 1992 با نام "خلیج فارس"
مـدال ملـی رزمنـدگـان خلیـج فـارس
ویـژه مـردان و زنـان نیـروهـای مسـلح ایـالات متـحـده
کـه در جنـگ خلیـج فـارس بـه کشـورشـان خـدمـت نـمـودنـد.

 


وه که چه خوش اقبالم


"Remember that not getting what you want is sometimes a wonderful stroke of luck.”  Dalai Lama
.
.
.
And I'm so lucky. Ye, I am!



دالایی لاما 
به خاطر داشته باش دست نیافتن به آنچه میجویی، گاه اقبالی بزرگ است

Tuesday 19 April 2011

مهمان رادیو خواهم بود

امروز قراره که مهمان رادیو صدای آشنا (در منچستر باشم). این رادیو از موج 96.9  (اف. ام) پخش میشه
وعده دیدار ما ساعت 7-9 به وقت انگلستان
همچنین پخش از اینترنت

From Charley Chaplin

Got this in an email, Loved it sooooooo much, and you?
+++++++++++++++++++++++++++++

The best moment of life in view of Charley Chaplin
بهترین لحظات زندگی از نگاه چارلی چاپلین

To fall in love
عاشق شدن

To laugh until it hurts your stomach
آنقدر بخندی که دلت درد بگیره

To find mails by the thousands when you return from a
vacation.
بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی
هزار تا نامه داری

To go for a vacation to some pretty place.
برای مسافرت به یک جای خوشگل بری

To listen to your favorite song in the radio.
به آهنگ مورد علاقت از رادیو گوش بدی

To go to bed and to listen while it rains outside.
به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی

To leave the Shower and find that
the towel is warm از حموم که اومدی بیرون ببینی حو له ات گرمه !

To clear your last exam.
آخرین امتحانت رو پاس کنی

To receive a call from someone, you don't see a
lot, but you want to.
کسی که معمولا زیاد نمی بینیش ولی دلت
می خواد ببینیش بهت تلفن کنه

To find money in a pant that you haven't used
since last year.
توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده
نمی کردی پول پیدا کنی

To laugh at yourself looking at mirror, making
faces..
برای خودت تو آینه شکلک در بیاری و
بهش بخندی !!!

Calls at midnight that last for hours.
تلفن نیمه شب داشته باشی که ساعتها هم
طول بکشه

To laugh without a reason.
بدون دلیل بخندی

To accidentally hear somebody say something good
about you.
بطور تصادفی بشنوی که یک نفر داره
از شما تعریف می کنه

To wake up and realize it is still possible to sleep
for a couple of hours.
از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه
هم می تونی بخوابی !

To hear a song that makes you remember a special
person.
آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما
می یاره

To be part of a team.
عضو یک تیم باشی

To watch the sunset from the hill top.
از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی

To make new friends.
دوستای جدید پیدا کنی

To feel butterflies!
In the stomach every time
that you see that person.
وقتی "اونو" میبینی دلت هری بریزه پایین !

To pass time with
your best friends.
لحظات خوبی رو با دوستانت سپری کنی

To see people that you like, feeling happy
کسانی رو که دوستشون داری رو خوشحال ببینی

See an old friend again and to feel that the things
have not changed.
یه دوست قدیمی رو دوباره ببینید و
ببینید که فرقی نکرده

To take an evening walk along the beach.
عصر که شد کنار ساحل قدم بزنی

To have somebody tell you that he/she loves you.
یکی رو داشته باشی که بدونید دوستت داره

To laugh .......laugh. ........and laugh ......
remembering stupid
things done with stupid friends.
یادت بیاد که دوستای احمقت چه کارهای
احمقانه ای کردند و بخندی
و بخندی و ....... باز هم بخندی




These are the best moments of life....
اینها بهترین لحظه‌های زندگی هستند
Let us learn to cherish them.
قدرشون روبدونیم
"Life is not a problem to be solved, but a gift to be enjoyed"
زندگی یک مشکل نیست که باید حلش کرد بلکه یک
هدیه است که باید ازش لذت برد


وقتي زندگي 100 دليل براي گريه كردن
به تو نشان ميده تو 1000 دليل
براي خنديدن به اون نشون بده.

(چارلي چاپلين)

Monday 18 April 2011

از نوشته های اینترنتی _ اهمیت شناخت مخاطب

متن زیر از نوشته های من نیست، در ایمیلی به دستم رسیده. موضوع بسیار جالب و آموزنده بود حیفم اومد که اینجا اضافه نکنم

____________
یكی از نمایندگان فروش شركت كوكاكولا، مایوس و ناامید از خاورمیانه بازگشت
دوستی از وی پرسید: چرا در كشورهای عربی موفق نشدی؟
وی جواب داد: هنگامی كه من به آنجا رسیدم مطمئن بودم كه می توانم موفق شوم و فروش خوبی داشته باشم. اما مشكلی كه داشتم این بود كه من عربی نمی دانستم. لذا تصمیم گرفتم كه پیام خود را از طریق پوستر به آنها انتقال دهم. بنابراین سه پوستر زیر را طراحی كردم
پوستر اول مردی را نشان می داد كه خسته و كوفته در بیابان بیهوش افتاده بود
پوستر دوم مردی كه در حال نوشیدن كوكا كولا بود را نشان می داد
پوستر سوم مردی بسیار سرحال و شاداب را نشان می داد
پوستر ها را بترتیب در همه جاهایی که در معرض دید بود چسباندم
دوستش از وی پرسید: آیا این روش به كار آمد؟
وی جواب داد: متاسفانه من نمی دانستم عربها از راست به چپ می خوانند و لذا آنها ابتدا تصویر سوم، سپس دوم و بعد اول را دیدند ...



Saturday 16 April 2011

The core of life

Crosby Beach, Liverpool, UK

Your voice ... calms down ... the frothing river ...of my essence.

هیچ چیز مثل شنیدن صدایت خروشان رود وجودم را آرام نمی کند

© All rights reserved

Friday 15 April 2011

A visit to  Sheykh Bahaee's house

 خیلی دلم گرفته بود، یه پا رفتم خونه شیخ بهایی


Time to Reflect

"They who can give up essential liberty to obtain a little temporary comfort deserve neither liberty nor comfort." 

Benjamin Franklin 

Tuesday 12 April 2011

و بعضي وقتا در عمق عميق غم جز غم چیزی در انتظار نیست...

 در فضای تنگ بین تخت و دیوار کز کرده بود و آرام گلبرکهای سفید گلدان نارنج را نوازش می کرد. تفاوت بین انبوه نارنج های ریز سبز و نارنجی که شاخه ها ی پایین گلدان زیر وزنشان خمیده بود وغنچه های سفید نوک شاخه ها باز هم تلخی حس تغییر را در  خاطرش زنده کرد. عطر گرم بهار نارنج های تشته لمس به مرز خلسه نزدیکش می کرد 

از جا بلند شد، جعبۀ کوچکی را از روی کمد برداشت و خودش را روی تخت انداخت. کاغذ کادوی مچاله شده ای را که نیمی از جعبه را می پوشاند به گوشه ای پرتاب کرد. جعبه سیاه رنگ را با احنیاط باز کرد و تحفه تنهایی را که هدیه عیدش بود بار دیگر از میان جعبه بیرون کشید. بوی نم فراموشی و سردی احساس را با نفسی عمیق تا انتهای ریه هاش فرو کشید

به اطراف نگاهی کرد و با دیدن کاغذ کادو که روی کف پوش چوبی اتاق افتاده بود بدون اینکه از تخت پایین بیایید خودش را از لبه تخت آویزان کرد و کاغذ را برداشت. چروک های کاغذ را با انگشتانش باز کرد و آنرا برای لحظه ای بر قلبش فشرد.  قطره اشکی که روی کاغذ چکیده بود با دست پاک کرد و مجددا آنرا روی جعبه کشید

© All rights reserved

تنها فضیلت



In the world there is only one virtue and it is knowledge
And only a sin of ignorance 
 Rumi


       در جهان تنها  يك  فضيلت وجود  دارد و آن  آگاهي  است 
و  تنها  يك  گناه و  آن  جهل  است   
مولانا 

لیلی و مجنون

با تشکر از نازی جان
++++++++++++

چون یک چندی براین برآمد
افغان ز دو نازنین برآمد
عشق آمد و کرد خانه خالی
برداشته تیغ لاابالی
غم داد و دل از کنارشان برد
وز دل شدگی قرارشان برد
زان دل که به یکدیگر نهادند
در معرض گفتگو فتادند
این پرده دریده شد ز هر سوی
وان راز شنیده شد به هر کوی
زین قصه که محکم آیتی بود
در هر دهنی حکایتی بود
کردند بسی به هم مدارا
تا راز نگردد آشکارا
بند سر نافه گرچه خشک است
بوی خوش او گوای مشک است
یاری که ز عاشقی خبر داشت
برقع ز جمال خویش برداشت
کردند شکیب تا بکوشند
وان عشق برهنه را بپوشند
در عشق شکیب کی کند سود
خورشید به گل نشاید اندود
چشمی به هزار غمزه غماز
در پرده نهفته چون بود راز
زلفی به هزار حلقه زنجیر
جز شیفته دل شدن چه تدبیر
(عاشق شدن لیلی و مجنون به یکدیگر، منظومۀ لیلی و مجنون نظامی گنجوی)

Wednesday 6 April 2011

The correct name is: Persian Gulf

ایمیل زیر رو از دوستی داشتم،  خبر خوشی بود و می خواستم با شما هم شریک بشم
البته به نظر من منظور از همه این کارها حالگیری از کسی نیست
از حق خود دفاع کردنه

 در ضمن یکی از دوستان پیامی رو در قسمت کامنت اضافه کردند که نکته خیلی مهمی داشت. دیدم بهتره اینو اول بخوانین


+++++
دوستان، احتمالاً شما هم با این موضوع برخورد کرده اید که چندی است ایمیل هایی با موضوع حمایت از خلیج فارس در فضای اینترنتی در حال دست به دست شدن است. موضوع بیشتر این ایمیل ها در خواست از شما برای رای دادن در یک وب سایت در حمایت از نام خلیج فارس به جای نام های جعلی آن است. و یا اینکه مثلاً اخطار می دهد که در Google این نامهای جعلی را جستجو کنید و نتیجه ی آنرا ببینید یا مثلا برای مبارزه با این نتیجه حالا بروید به فلان سایت و مخالفت خود را اعلام کنید و شما هم احتمالا این جستجو را می کنید و نتیجه را می بینید! غافل از این که همین کار آمار جستجوی نامهای جعلی ای که اعراب به جای خلیج فارس به کار می برند را در google بیشتر از کلمه "خلیج فارس" می کند و در نتیجه آن نام جعلی برای نمایش در اولویت بالاتری نسب به کلمه "خلیج فارس" قرار می گیرد.

مهم: برای مبارزه با این ترفند زیرکانه که حالا از سمت هرکسی می تواند باشد یک راه حل ساده وجود دارد و آن هم اینکه به جای رای دادن در هر سایتی، روزانه و یا هر وقت دستتان رسید سعی کنید حداقل یک بار نام "خلیج فارس" و یک بار نام انگلیسی آن یعنی "Persian Gulf" را در Google جستجو کنید این از هر رای دادنی در هر سایتی موثر تر است. به خصوص اگر نام انگلیسی آنرا جستجو کنید آنهم به طور همه گیر پس از مدتی تقریباً نام های جعلی دیگر از صفحه اینترنتی محو خواهند شد!
-----------------------------------------------------------------------------------------------

حتما یادتون هست که تا چندی پیش سایت مترجم گوگل عبارت خلیج فارس را تنها
Gulf
  ترجمه می­کرد.
 الآن میخوام به همه شما این خبر خوش رو بگم که به خاطر همت همه شما عبارت خلیج فارس به درستی ترجمه میشود یعنی همون
Persian Gulf



وحشت از راه پیش و راه پس



The roaring sky above raging as intense as the stormy sea of events ahead

اسمانی بالای سر دارم پر خروش تر از دریای پر تلاطم تنهایی پیش رو

© All rights reserved

Monday 4 April 2011

U & I


U & I
Originally uploaded by Shahireh

سیزده بدر


Lyme Park, Cheshire, UK

This year's sizdah bedar we had every thing: sun, rain, hail ... but we also had FUN :)

سیزده بدر امسال
 هم آفتاب بود و هم بارون و هم تگرگ
البته شادی هم فراوان بود
راستی
جای اونهایی که نبودند
 هم خیلی خالی بود



© All rights reserved

Friday 1 April 2011

نی لبک


 شاید سرابی بود (م / ی) نمی دانم، شاید خطایی
 الهامی، موهبتی از خدایی
یا لحظۀ پناهی
نه، نمی دانم
دلم هیچ کدام را باور ندارد

". سر خط"

وقتی همه وجود در یک ورق پارۀ بی خط خلاصه میشود
کج برو، راست یا مورب بنویس
بین خطوط نامرئی قدم بزن
امتداد راهت را گم کن
هیچ هراسی نیست

". سر خط"

در سرزمینی که در آن گلدسته ها صبحگاه را با  آوای زجه اعلام می کنند
و نزول غروب را نالۀ نی تک نوازی میکند
همه با غم محرمند و در این نزدیکی
فرصتی برای رنگ باختن
 یا با خنجر نور بر غصه ها تاختن نیست

". سر خط"

چند قطره اشک و یک لکه جوهر از خودنویس تقدیر
 بر کاغذ کاهی دنیای درونم  چکیده
از اشکال مبهم و درهم حاصل این بارش گریزانم
ولی
شاید ققنوس زندگی در زیستنی فارغ از داشتن (م / ت) دوباره شوق پرواز یابد




© All rights reserved