Wednesday 25 May 2011

خداحافظ اسطوره


بدرور ناصر حجازی
++++
عکسش یکی از اولین عکسهایی بود که تو بچگی برای خودم خریدم، سالها پیش وقتی از ایران بیرون میومدم، از معدود گنجینه هام بود که با خودم آوردمش. سالهاست که اون عکسو ندیدم. گمونم یه جایی تو یکی از صندوق های اسباب قدیمیه. امروز می خوام 
دنبالش بگردم



Tehran Times Sports Desk
"TEHRAN – Iran’s legendry football keeper, who passed away on Monday, will be laid to rest on Wednesday."  read more

Sunday 22 May 2011

Sparrow and its chick

In our garden
جوجه گنجشک امسال با ولیش اومده بودن تو باغچه
گمونم اونام دنبال کسی بودن
گویا گنجشکه یارشو گم کرده بود

© All rights reserved

Attar

َAttar's resting place, Neishabour, Khorasan, IRAN
To see outside of the tomb click on the link below

داخل مقبرۀ شیخ فرید الدین عطار نیشابوری شاعر بلند آوازه ی ایران، قرن 6 و 7 هجری
برای دیدن نمای بیرونی مقبره روی لینک بالا کلیک کنید




© All rights reserved

Friday 20 May 2011

Can Love be anymore than a dopamine addiction?

Breaking up brings about a mix of feelings such as obsession for the lost one, hopelessness, fear, anger and loneliness, usually in two phases: 'protest' 'and 'resignation/despair'. Both these phases are driven by dopamine levels.
In the protest phase, the person might find it difficult to sleep and suffers from weight loss and nostalgia. All their time, energy and attention is spent on winning back the lost love (such motivation and focus is fuelled by dopamine). When the protest stage does not succeed anger sets in.
The next phase is resignation or giving up with a feeling of sadness and depression in some cases. This, at least in part, is due to dopamine, as it plummets it contributes to lethargy, sorrow and feeling of despair.

So it seems that all is related to the levels of dopamine.

One of my favourite L O V E songs, dedicated to dopamine, I guess :))))
 Ehtiyaj by Shahyad 
Lyric by Shahnam Farghar


+++++++++++++++++++++++
عشق چیزی جزاعتیاد به دوپامین نیست! وقتی اینطوری نگاهش کنیم شاید به پوچیش بشه بهتر پی برد. اینم تقدیم به عشق که به عبارتی فقط یک انتقال دهنده عصبی یا همون دوپامین جان خودمونه. بودنش یه جور آزاره و نبودنش هم یه جور


تو تنها کسی هستی واسم مونده تو دنیا                           
می گیره وقتی نیستی دلم تو خواب و رویا
آره مهر و محبت به هر دردی علاجه
عزیزم به وجود تو خیلی احتاجه
 ++
به تو احتیاج دارم باورم داری اگه
به تو احتیاج دارم مث هر روز دیگه
به تو احتیاج دارم با منه دلت اگه
بی تو لحظه های عمرم سپری میشه مگه
یه تو احتیاج دارم متوجه ای اگه
به تو احتیاج دارم مث هر روز دیگه
به تو احتیاج دارم با منه دلت اگه
بی تو لحظه های عمرم سپری میشه مگه
 ++
همیشه پیشمی وقتی به تو احتیاجه
هر چی عشقه توی قلب عاشقم رواجه
 همیشه پیشمی وقتی به تو احتیاجه
هر چی عشقه توی قلب عاشقم رواجه
نه از خاطرم نرفتی هرگز هم نمیری
می میرم حرف دلمو نشنیده بگیری
بازم انتظار می کشم صبر من زیاده
اینو بدون که زندگیم دست تو افتاده
 ++
به تو احتیاج دارم باورم داری اگه
به تو احتیاج دارم مث هر روز دیگه
به تو احتیاج دارم با منه دلت اگه
بی تو لحظه های عمرم سپری میشه مگه
بهت احتیاج دارم متوجه ای اگه
بهت احتیاج دارم مث هر روز دیگه
بهت احتیاج دارم با منه دلت اگه
بی تو لحظه های عمرم سپری میشه مگه
++++
ترانه سرا: شهنام فرغار

Monday 16 May 2011

اگر شکستن دل صدا داشت امروز گوش فلک آزرده میشد

London, UK

If you could have seen the sorrow in my eyes, you wouldn't have left me in such a hurry, well maybe!

 چشمان ملتمسم را چه بی تفاوت و با شتاب پشت سر گذاشتی
...
کاش هنگامی که لبانم به واژه "کمک" از هم شکافت
 در رفتنت لختی درنگ می کردی

 

© All rights reserved

To my friends in London :)









© All rights reserved

هیچ باران

هیچ به "ما" فکر می کنی
روزت رو به امید دیدارمون آغاز می کنی

هیچ منو کنارت کم میاری
تو لحظه های دیدارمون قلبتو همرات میاری

هیچ منو مثل قدیما دوست داری
هنوزم وقتی با منی آیا دنیا رو داری

هیچ نگرانم میشی وقتی تنهام میذاری
یا با سردی و اجبار دستتو تو دستام میذاری

هیچ یادته یه وقتی محرم رازت بودم
حتی تو بدی هام، بازم عزیزت بودم

هیچ می دونی که میدونم کسی جامو گرفته
یه بغض کهنه حتی نفسامو ازم گرفته

...


+++++++
خب تا اینجا رو نوشتم ولی آخرش رو گیر کردم
اگه کسی اینو می خوانه و خواست ایده بده
این گوی و این میدون
اگه یه بیت / خط پایانی رو مهمونم کنید
ممنون میشم
اگه هم نخواستید، همون خواندینش کافیه:
سپاس
© All rights reserved

Friday 13 May 2011

Our Lodger

 In our garden

Our lodger is delusional; he thinks he is a plant and is supposed to be in a pot!

یکی از هم خونه ای های مردم آزار ما
 پارسال گیر داده بود به سبزی خوردنا، هی اونا رو از خاک می کشید بیرون
امسال هم بند گلدون یاس شده
از بس مثل مرغ تو خاک گلدون پال پال می کنه
چیزی نمونده که گیاه رو خشک کنه
فکر می کردم بزرگ میشه درست میشه
ولی گویا این دوست ما آدم بشو نیست که نیست


© All rights reserved