متن زیر از نوشته های من نیست، در ایمیلی به دستم رسیده. موضوع بسیار جالب و آموزنده بود حیفم اومد که اینجا اضافه نکنم
____________
یكی از نمایندگان فروش شركت كوكاكولا، مایوس و ناامید از خاورمیانه بازگشت
دوستی از وی پرسید: چرا در كشورهای عربی موفق نشدی؟
وی جواب داد: هنگامی كه من به آنجا رسیدم مطمئن بودم كه می توانم موفق شوم و فروش خوبی داشته باشم. اما مشكلی كه داشتم این بود كه من عربی نمی دانستم. لذا تصمیم گرفتم كه پیام خود را از طریق پوستر به آنها انتقال دهم. بنابراین سه پوستر زیر را طراحی كردم
پوستر اول مردی را نشان می داد كه خسته و كوفته در بیابان بیهوش افتاده بود
پوستر دوم مردی كه در حال نوشیدن كوكا كولا بود را نشان می داد
پوستر اول مردی را نشان می داد كه خسته و كوفته در بیابان بیهوش افتاده بود
پوستر دوم مردی كه در حال نوشیدن كوكا كولا بود را نشان می داد
پوستر سوم مردی بسیار سرحال و شاداب را نشان می داد
پوستر ها را بترتیب در همه جاهایی که در معرض دید بود چسباندم
دوستش از وی پرسید: آیا این روش به كار آمد؟
وی جواب داد: متاسفانه من نمی دانستم عربها از راست به چپ می خوانند و لذا آنها ابتدا تصویر سوم، سپس دوم و بعد اول را دیدند ...
پوستر ها را بترتیب در همه جاهایی که در معرض دید بود چسباندم
دوستش از وی پرسید: آیا این روش به كار آمد؟
وی جواب داد: متاسفانه من نمی دانستم عربها از راست به چپ می خوانند و لذا آنها ابتدا تصویر سوم، سپس دوم و بعد اول را دیدند ...
4 comments:
jaleb bood merci
che khob ke yeki dige ham ino doost dasht :)
khili jaleb bood. mesle tablohaei tabligati HSBC dar airport hast ke migeh: "Never underestimate the importance of local knowledge!!" , mitra
daghighan Mitra jan
hamin ke goftid
Post a Comment