Wednesday, 7 December 2011

≠تنها

 دو روزی بود که پیداش نبود، ولی دیگر غیبت های مداوم او امری عادی شده بود. معمولا چاشنی برگشتش هم بهانه های مختلفی بود که غیبتش رو توجیه می کرد
اینبار حتی از بهانه های همیشگی هم خبری نبود. یک طرف معادله همه چیز عادی بود، اصلا آب از آب تکون نخورده بود. طرف دیگه مزین به دلتنگی، احساسات مختلف که در هم می لولیدند و از زخم های پر از چرک و خون که دشنه "دوستی یک طرفه" بر اندامش نشانده بود، فوران می کردند


© All rights reserved

1 comment:

zari said...

dustiye yek tarafe. kheli sakhte zajr avare