Friday, 23 October 2009

سِر دل

In our garden, UK

برای اولین بار
راهی نرفته را طی کردیم
با ژرفترین احساس
مرا به اوج رساندی
میدانم، در مستیِ
صعود به قله خواستنها
از خطوط قرمز زیادی
عبور کردیم

کاش پشیمان نباشی
کاش دچار تمنای عشق شدن را خطا نخوانده باشی
روح، فکر و قلبمان مدتهاست که درهم آمیخته
چرا باید از هم آغوشی دو کالبد میترسیدیم
و از یکی شدن پرهیز میکردیم
کاش لیلی من، از مجنونت گریزان
از من رویگردان
نباشی
_______________________

از زبان یک مرد. نمیدانم که آیا در القای این حس موفق بوده ام یا نه. از راهنمایی دوستان ممنون میشوم


©All rights reserved

4 comments:

Anonymous said...

بنظر من
عالیه
خیلی خوب نوشتید
من از این نوشته وجود یک عشق بسیار پاک وبزرگ و واقعی که سرشار از دوستی و احترام و از خودگذشتگی هست رو برداشت کردم

GOOD LUCK

Shahireh said...

ممنونم
یک همچی چیزی تو ذهنم بود
خوشحالم که منتقل شده

با تشکر مجدد

Anonymous said...

شهیره جان از خوندن نوشته‌هات خیلی‌ لذت میبرم... بسیار زیبا مرسی‌ خانومم :-)

مینا

Shahireh said...

ممنونم مینا جان که
وقت می گذاری و نوشته ها رو میخوانی
از لطفت ممنونم

XXX