Monday, 4 May 2009

شوخی با هم قطاران :)


با جمعی از دوستان قراری برای یک سفر کوتاه و گذراندن زمانی در طبیعت گذاشتیم. از آنجا که تجربه و ابزار چادر نشینی رو نداشتم، به یکی از مراکز خرید وسائل کمپ مراجعه کردم. راستش اول از دیدن فضای بسته داخل چادرهایی که برای نمونه در گوشه و کنار فروشگاه نصب شده بودند وحشت کردم. شاید هم دچار یک جور تردید شدم. ولی بعد با خودم فکر کردم که به هر حال کسی تا حالا از خوابیدن تو چادر نمرده، در ضمن این تجربه میتونه تمرین خوبی برای "شب اول قبر" هم باشه. پس تحمل سختیهای چادر نشینی مزایایی هم مینوته داشته باشه. با این حساب همسفرهای گرامی که در "شب اول قبر" همراهند کسانی جز فرشتگان عذاب نمیتوانند باشند!!! خدایا توکل به خودت! ما را از گزند ایشان حفظ بفرما


In preparation for a camping trip, I started looking around for a tent! Not surprisingly, all tents (even the family ones) shared the same confined space inside; a fact that till now never bothered me! But I’m going to be brave and go ahead with the experience; at the very least this could be a good exercise for sleeping in the final resting shelter!
+++++++++++++++++++++
© All rights reserved

8 comments:

مهدی گل کار طرقبه said...

خیلی جالب بود
عجب شبی رو گذرون دید با این حساب
اگه همش به این رتیل یا عنکبوت ختم بشه خوبه ولی شنیدم که گفتن بد تر از اینا هم وجود داره
البته رساتو دروغش پای اونائی که تعریف کردن

Shahireh said...

ممنون از شما
:)
البته هنوز که نرفتیم، 2-3 هفته دیگه قراره بریم
ولی
با حساب این توضیحات شما باید بگم که
حلالمون کنید
:D

Mohammad Mim said...

تو دیگه کی هستی دختر، دو شب می خواد توی کیسه خواب تازه اونم توی چادر تازه آنهم توی یه کمپ بخوابه، میگه مثل شب اول قبره !!! میگن دخترها ترسون ولی فکر نمیکردم تا این حد :-))

Shahireh said...

Mohammad Mimبه به، به صفحه ناقابل بنده خوش آمدین

مرسی که وقت گذاشتین و نظرتون رو گفتید
اما! اما، اما
اصلا کی از ترس صحبت کرد؟ مگه تو قبر رفتن ترس داره؟ فکر کنم این واژه ترس رو ذهن شما ناخداگاه از نوشته های من گرفته!؟ در این صورت ترس رو باید در جایی دگر جستجو کنیم، نه؟
:))

ضمنا استفاده از کلمه خانم اینجا صحیحتر است از دختر
ممنون

greenshotter said...

The spider, not the tent that interested me. I had the same kind back in Beijing when I was a child. Usually, after school, I played with them and some even scrawled in my hand.

Shahireh said...

greenshotterPlaying with spiders, hey?
I think I'm more fascinated by their webs, rather than themselves.
Such skilful creatures, still I rather keep a distance between me and them.

mohammad said...

خو خبر می کردی کجا اتراق می کنین تا خودم میومدم یه 7- 8 تایی سوسک و مارمولک مینداختم تو چادرت :دییی

ما یه بار رفتیم یزد .. 3 شب تو چادر خابیدیم .. اونم با یه پتو تو اون سرما
قندیل بستیم
البته خوشیش به همین چیاستا :دییی

Shahireh said...

mohammadmamnoon az lotfetoon ;)