Sunday 11 January 2015

از شاهنامه

سه کتاب از کتابخانه ی دانشگاه منچستر گرفتم، عجله دارم این سه کتاب را هر چه زودتر تمام کنم. واقعا گنجینه ای هستند و من چه خوشوقتم که به این گنج دست یافته ام

 یکی از این کتاب ها فردوسی و شاهنامه او (باهتمام حبیب یغمائی، شماره 72 از سلسله انتشارات انجمن آثار ملی، تهران، 1349 ) است. با تمام نوشته های کتاب موافق نیستم ولی شاید این کتاب یکی از کامل ترین کتاب هایی است که در مورد فردوسی و شاهنامه خوانده ام.  طبق این کتاب آغاز نظم شاهنامه حدود سال 367 بوده یعنی زمانیکه فردوسی سی و چند سال داشته. ماخذ اصلی شاهنامه کتابی بوده به نثر که بدستور منصور عبدالرزاق والی خراسان مقتول در 350 فراهم آمده. فردوسی مدتها برای یافتن این کتاب تلاش کرده تا سرانجام بوسیله دوستی این کتاب را بچنگ میاورد. بعدها این مجموعه ی نثر از بین رفته ولی مقدمه آن به علت اضافه شدن به شاهنامه فردوسی باقی مانده و گویا این مقدمه قدیمی ترین نثر فارسی است

 متن نظم اولیه شاهنامه را در اختیار نداریم ولی برای درک بهتر شاهنامه شاید بی ربط نباشد تا به داستان هایی از شاهنامه که سینه به سینه در میان مردم عادی گشته هم رجوع کنیم. شجره نامه ای با توجه به داستان هایی که در کتاب مردم و شاهنامه (شماره 7 گنجینه فرهنگ مردم، گردآورنده و تالیف سید ابوالقاسم انجوی شیرازی، چاپخانه مهر، 1354، 1354/3/36-394 ) جمع آوری شده، تهیه کردم که الزاما با شاهنامه فردوسی صد در صد همخوانی ندارد. مقایسه این شجره نامه  با آنچه در شاهنامه فردوسی نگاشته شده برنامه ی بعدیم هست

یادداشت هایی به خودم
مقالات فروعی: شاهنامه
کوله دست koledast  ناقص،کوتاه دست 
نیر = نقش و نگار، ریشه و تار. لقب رستم: نیر اعظم
زیرقلیانی = چاشت
چنته = کیسه ای که درویشان و شکارچیان توشه ی سفر را در آن ریزند
کف افسوس به هم مالیدند
کمان گرشاسپ
امیرگودرز کاویانی صدراعظم ایران وزیر کی کاووس

© All rights reserved

No comments: