Thursday 26 June 2014

آخ! بازی ایران و بوسنی

می دانم که فقط یک بازی فوتبال بود ولی ...  شاید جایی که تیم هایی مثل ایتالیا و هلند کنار زده شدند و به قول معروف  "عقاب پر ریخته" نباید از ایران انتظار بالایی داشت. ولی بعد از بازی با آرژانتین باور کردم که تیم ملی ایران " پشه ای لاغر" نیست. حالا توی قلبم دردی نشسته و هر چه که می گویم "فقط یک بازی بوده و برد و باخت طبیعیه" سوزشش کمتر نمی شود.  امروز اینجا هوا هم ابری و دلگیر است. مادرم می گفت حداقل تیم والیبال ما شانس دارد. الحق هم والیبالیست ها خوب پیش رفتند. خدا قوت بچه های تیم ملی والیبال. ولی کاش با بازی بهتری با جام جهانی فوتبال خداحافظی می کردیم

بازی ایران و بوسنی را در کنار دیگر طرفداران ایران در سالنی که به همین منظور اجاره شده بود، تماشا کردم. تجربه ی جالبی بود  بچه های حاضر در سالن خوب تشویق می کردند و حسابی فرصت داشتیم تا از ته دل فریاد بزنیم (دقیقه 77 سوال "ایران چکارش می کنه" با پاسخ معمول "سوراخ سوراخش" می کنه همراه نشد و بدون جواب ماند). ولی از آنجا که فقط طرفداران تیم ملی در سالن حضور داشتند، هیجان بودن در کنار طرفداران تیم مقابل را کم داشت. با این حال خوشحالم که این بازی را اینجا دیدم و بازی با آرژانتین را در گرانادا

عجیب اینجا بود که وقتی گزارشگر در بازی ایران و آرژانتین از جنس پیراهن های تیم ملی که آب می رفت گفت مهم نبود ولی وقتی در این بازی گزارشگر اشاره به پیراهن بچه ها و بازی زیر باران کرد خیلی عصبانی شدم

با این حال نباید فراموش کنم که بودن بچه ها در جام جهانی باعث افتخار بود. آنهم با بازی زیبایشان مقابل آرژانتین که حتی  گروهی از تماشاچیان انگلیسی حاضر در گرانادا را هم وادار به فریاد "ایران، ایران" زدن کرد. چقدر برای آن بازی دوستان و غریبه ها بهم تبریک گفتند. برای همیشه این بازی در خاطرم خواهد ماند 

© All rights reserved

1 comment:

پرتو خورشید said...

آخ که این بازی آخر درد داشت