فریدون سه پسر از دو خواهر ماه روی (ارنواز و شهرزاد) که در دربار ضحاک زندانی بودند، داشت که آنها بزرگ شدند و فریدون کسی را به دربار پادشاه یمن به خواستگاری از سه دختر پادشاه یمن فرستاد. او هم از فریدون تقاضا کرد که پسرانش را به نزد وی بفرستد تا پادشاه یمن با آنها نشستی داشته باشد
فریدون سه پسر سلم و تور و ایرج را به نزد پادشاه یمن می فرستد
پادشاه یمن در ابتدا از اینکه پسری ندارد دلگیر است و از اینکه مجبور به ترک دخترانش است افوس می خورد
بد از من که هرگز مبادم میان
که ماده شد از تخم نره کیان
به اختر کس آن دان که دخترش نیست
چو دختر بود روشن اخترش نیست
+++
چو فرزند را باشد آئین و فر
گرامی به دل بر چه ماده چه نر
بناچار دختران را به پسران فریدون می دهد و دنیا بین این سه پسر تقسیم می گردد. سلم قسمت روم و خاور، تور قسمت توران زمین یعنی قسمت ترکان و چین و ایرج هم بر ایران فرمانروایی می کند
نهفته چو بیرون کشید از نهان
به سه بخش کرد آفریدون جهان
یکی روم و خاور دگر ترک و چین
سیم دشت گردان و ایران زمین
لغاتی که آموخته ایم
تَذَرو = قرقاول
هیونان = پیک، نامه رسان، فرستاده
شرزه = نیر.مند، خشمگین
قسمت های پیشین
http://sharp-pencils.blogspot.co.uk/2012/11/blog-post_6.html
© All rights reserved
No comments:
Post a Comment