آوای تشهد قلبت
و مستی شراب نگاهت
منسجم و در هم آمیخته
آتشکده گرم آغوشت
و محراب پاک دستانت
مرا از دریاها فاصله طلبیده
غسل تامیدی درخیسی چشمانت
و نمازی رو به قبلگاه حضورت
سیاهی هر گناهی را زدوده
در جاده ای باریک و مه آلود
جدا از تعهدات و دنیایی محدود
پرسه هایی به حرمت صفا و مروه
بوسه ای بر بارگاه لبت بی بهانه
به ضریح تنت دست رساندن
و باز هم پرستشت جسورانه
گویا رویایی از تو جاری
جام خالی زندگی
را از نو لبریزکرده
© All rights reserved
6 comments:
zibast Afarin
گویا رویایی از هرم وجود تو
جام هميشه خالی زنده گی را
براي نخستين بار
لبریز کرده
zibast Afarin
گویا رویایی از هرم وجود تو
جام هميشه خالی زنده گی را
براي نخستين بار
لبریز کرده
آفرين
خيلي صادقانه است
آفرين
خيلي صادقانه است
شعر زيبائي بود
مخصوصا تركيب بندي شعر
:)
ممنون از همه دوستان
مخصوصا شما
دوست گرامی
از پیشنهادتون
Post a Comment