Her return to the birthplace seemed like a festive occasion: the sky was scattering white confetti over her coffin as we were saying our last goodbyes.
Rest in peace dear Angie
روح "آ" عزیز شاد
♥♥♥
جمعیت زیاد بود
همگی سیاه پوشش بودیم
برای آرامش روحش دعا کردیم
طنین آوای ارگ، بلند تر از تکرار صدای خفه شکستن آرام بغض تو سالن می پیچید
چقدر زود، وقت رفتنش شد
خودش خاموش بود ولی تو پژواک خندۀ شیرین بچه هاش، که هنوز کوچکتر از اونی بودند که مصیبت رو بتونن درک کنن، حضورش رو میشد حس کرد
وقتی می بردنش
دونه های درشت برف مثل نقل روی تابوت سفیدش می ریخت
انگار تو آسمونا کسی به افتخارش جشن گرفته بود
♥♥♥
آخرین خداحافظی همیشه سخته، ولی غم از دست دادن یک آشنا ضمن دردناک بودن کمبود فرصت ها رو هم گوشزد میکنه
چقدر وقت برای دوستی کمه
برای گفتن
"دوست دارم" و "به داشتنت افتخار میکنم"
________
غرضها تیره دارد دوستی را غرضها را چرا از دل نرانیم
گهی خوشدل شوی از من که میرم چرا مرده پرست و خصم جانیم
چو بعد از مرگ خواهی آشتی کرد همه عمر از غمت در امتحانیم
کنون پندار مردم، آشتی کن که در تسلیم ما چون مردگانیم
مولانا
© All rights reserved
2 comments:
روحش شاد
کاش واقعا تا وقتی هستند قدرشون رو بدونیم
roohash shad
Post a Comment