Khorasan, Iran
نمیدونم این خبر رو شنیدید یا نه
آقای دیوید نامی (فامیلش رو نمینویسم) سر کارش تو بانک، جلوی کامپیوتر غرق در تماشای عکسهای نیمه برهنه خانم مدلی بوده. غافل از آنکه پشت به اون و دقیقا روبروی صفحه کامپیوترش دوربینهای یک برنامه تلویزیونی استرلیایی مشغول ضبط مصاحبه زنده ای با جناب رئیس بودند و تمام این عکسها هم در طول مصاحبه مرتب پشت سر ایشون پخش شده. در مراحل آخر مصاحبه یکی از (به نظر) همکارهاش چبزی به دیوید میگه و اون برمیگرده و به دوربین نگاه میکنه. انگار همون وقت دوزاریش افتاده که چه کاری شده! نگاهش در اون لحظه دیدنیه. طفلکی به نظر خجالت زده میومد. به هر حال این مصاحبه رو اینترنت طرفداران زیادی پیدا میکنه
تصمیم بر این گرفته میشه که این آقا از کارشون اخراج بشن. ولی مردم کلی امضا جمع میکنند که اخراجش نکنید. گویا حتی خانم تو عکس (میرندا خانم) هم به جمع طرفدارهای ایشون میپیوندند و خلاصه دیوید قصه ما اخراج نمیشه و این ماجرا ختم به خیر میشه. با خودم فکر میکردم که
خدا رو شکر
که آقای دیوید
تو ایران نبود
وگر نه
...
© All rights reserved
8 comments:
اگر این داستان تو ایران بود دیوید اخراج میشد ! بعد میرندا خانوم هم ممنوع التصویر میشد بعد سی دی ش دست به دست می گشت دست بچه مدرسه ای ها ! بعد هم میرندا میرفت فرانسه ! بعد یکسال هم بی بی سی باهاش مصاحبه میکرد میفهمیدیم اصلا میرندا نبوده توی کامپیوتر دیوید و دیوید قبلا میرندا رو دوست داشته و چون ضایع شده اینجوری تلافی کرده و یک نفر شبیه میرندا رو انداخته روی کامپیوترش و همش فیلم بازی کرده ! و .................... الا آخر ! در آخر هم یک راهپیمایی در محکوم کردن این موضوع انجام میشد !
جالب بود
:D
كشته ميشد
تازه نمي تونست ايميلم به هيچ كجا بزنه
چون ياهووووووووو خرابه
:(
elais
چه بامزه نوشتید
دقیقا این از همون پیچهای 90 درجه ست که گریبانگیر همه تو ایران میشه
آخرش هم به قول شما میبیتی که اصل ماجرا چیز دیگه ایه از آب در امده
:)
تکه راهپیماییش خیلی عالی بود
مرسی
Hamzeh
خواهش میکنم
ممنون که وقت گذاشتید
دوست عزیز
ممنون از شما
در مورد دسترسی به اینترنت
و برنامه های ایمیل
هم میدونم چی میگین
جای بسی تاسفه
داستان جالبي بودولي
درحقيقت با
باچندبرگ1000000ريالي قابل حله
مهدی گل کار طرقبه
:)))))))))))
ممنون
شما هم به خوب مطلبی اشاره کردید
Post a Comment