خاله #سوسکه داستانی است که گرچه در نگاه اول کودکانه می نماید، حاوی نکات ریز بسیاری می باشد. #داستان موجودی از جنس مونث که برای انتخاب #همسر پا پیش می گذارد. حتی در جستجوی جفت ایده-آلش راهی مقصدی نامعلوم هم می شود. در این راه از تمام ابزاری که در اختیار دارد بهره برده (از پوشیدن بهترین لباسهایش و آرایش خود به بهترین ترتیب ممکن ابایی ندارد). به قصد شکار #دلدار راهی می شود ولی با خواستۀ خود کاملا آشناست و #مدعیون را بدون موفقیت در آزمون ملاکهایش نمی پذیرد. با توجه به تمامی محدودیت های سنتهای دست و پا گیر جامعه (خصوصا برای جنس مونث)، باید به همت خاله سوسکه آفرین گفت. از دیگر نکات جالب این قصه این است که #قهرمان مونث داستان برخلاف دیدگاه عرف معمول #جامعه ماهیتی منفور و #محکوم ندارد
جور دیگر باید دید" #سهراب #سپهری"
جور دیگر باید دید" #سهراب #سپهری"
نویسنده در مقدمه ی این نمایشنامه چنین مینویسد: «شهر قصه در اصل از یک روایت عامیانه گرفته شده، منتها من به این روایت شکلی تمثیلی دادهام. من در این نمایشنامه کوشیدم تا نظمی را که خاص زبان این قبیل روایتهای عامیانه است در گفت و گوی آدمهای این نمایش حفظ شود. «شهر قصه» حکایت دردناک آدمی است که نادانی ها، خرافات و سنتها و نظامهای تحمیل شدهای زندگیش را محدود کردهاند."
© All rights reserved
2 comments:
سلام
داستان قشنگی رو که نوشتید خوندم
متشکم که به من هم در گروه اطلاع دادید
طرقبه
خواهش میکنم
ممنون که وقت میگذارید و نوشته های من رو هم میخوانید
Post a Comment