Sunday, 23 September 2012

رویت رو سفت بگیر، همسایه ات رو بی تقوا نکن

در یکی از نوشته های قبلی به گفته ای از نادر ابراهیمی اشاره کرده بودم
بیایید روی این جمله "چه بسا مثل ها را که فراموش باید کرد" با ذکر نمونه ای کمی فکر کنیم

کتابی را می خواندم*، اگرچه قسمت های کوتاهی از کتاب حاوی نکات مفیدی بود، متاسفانه بسیاری از مطالب ذکر شده جای تعجب داشت و دیدگاهی بسته را نمایانگر بود.  به بخشی رسیدم که نتوانستم در مقابلش سکوت کنم

آری زن باید در پوشش تقوا خود را از دسترس چشمان گرسنه و طماع مردان ناپاک بدور بدارد و زن نباید با جلوه گری ها و طنازیهای خود، هوش و عقل مرد را برباید و اعصابش را چنان برافروخته و برآشفته گرداند که براثر درماندگی از یکسو و سرکشی شعله های هوس از سوی دیگر، به دام گستری و نیرنگ دست بیازد. چه در اینصورت نخستین قربانی طوفانی که این چنین زنی برانگیخته، خود او خواهد بود. مرد موجودی بی باک و خشن است. اگر روزی به پای زنی در افتد و لابه کند می خواهد هوس خویش را فرو نشاند. از اینرو زنان باید پیوسته از ظاهرسازیها و نقش های فریبکارانه مرد برحذر باشند تا خود را با دست خویشتن به پرتگاهی سهمگین نیفکنند. همه مردان چون یوسف، راستگو و عفیف و خداپرست نیستند و زن در هر حال باید خویشتن دار و متین باشد، خود را چنان نیاراید که چون چشم مرد بروی وی فتد، تقوا و عفافش را به بازی گیرد و با نیتی پلید به دامانش بیاویزد
  نگارنده مطالب بالا ضمن توهین به مقام زن و پلید خواندن جنس مرد اشاعه دهندۀ این طرز فکر است که چنانچه همسایه مالت را دزدید این تماما تقصیر توست چرا که این تو بودی که از عهدۀ مخفی کردن اموالت برنیامدی و نهایتا نه تنها مالت را از دست دادی بلکه همسایه ات را نیز از راه بدر کردی. بس داروغه را خبر کنید تا این گناهکار اصلی و منبع فساد را به سزای کارهایش برساند

 این نگارنده مردان را شهوت پرستانی با چشمانی گرسنه و طماع می خواند و اظهار می دارد که همه مردان نمی توانند یوسف صفتانی زاهد باشند و نهایتا چون چشمشان بر زنی افتاد تقوا و عفافش را بر باد میدهند. پس بیایید برای نجات جامعه زنان را از انظار مخفی کنیم تا مردان در کمال صلح و آرامش به تقوای خود بپردازند.  البته نگارنده در این برداشت قرون وسطی ای خود تنها نیست و متاسفانه حتی در قرن بیست و یکم هم هستند کسانی که در فکر جداسازی کامل جنسیتی در سطح جامعه هستند 

 همه مردم چه مرد و چه زن بالقوه (عطف به عرفی که در جوامع مختلف، متقاوت است) آزادند تا نحوۀ لباس پوشیدن خود را انتخاب کنند.هر کسی مسئول اعمال خودش است و چنانچه کسی پولی داشت دلیل نمی شود که همسایه اش در صدد دزدی آن برآید چون اموال مخفی نشده بود!  زنان را علت از دست رفتن تقوای مردان دانستن و آنها را مخلوقاتی خلق شده برای برآوردن نیازهای مردان  حساب کردن مسلما بازتابهایی چون روا دانستن معضل چند همسری برای مردان را در پی خواهد داشت در صورتیکه این عمل برای زنان همان جامعه بسیار وقیح دانسته میشود

باور اینکه زن انسان است و از نظر حقوقی و اجتماعی برابر با مرد است و این خود مرد است (همچون که در اکثر جوامع دنیا  اینگونه است) که مسئول اعمال خویش است، دشوار نیست. فقط کافی است به زن با دید صحیح نگاه کنیم و انسان بودن و از حقوق انسانی برخوردار بودن او را نفی نکنیم

به علاوه تقوایی که به محض اینکه چشم مرد بر زنی افتاد از دست برود چگونه تقوایی است؟

  معنی تقوی در لغت نامه دهخدا مفصل است ولی جمله ای که در ادامه آماده مربوط به بحث ماست: ".... و پرهیز کند از آنچه بدان میل نماید ..." در هیچ جا تقوا به معنی آزار و از بین بردن جذابیت هایی که شاید بطور غریزی بدان میلی باشد نیامده

بقول سهراب سپهری: چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید


____________
سیمای زنان در قرآن، سید خلیل خلیلیان، شرکت سهامی انتشار، چاپ دوم، 1352، ص103* 



© All rights reserved

1 comment:

افسانه نکونام said...

دقیقا مردها را به حیواناتی تشبیه کرده که غریزه آنها بر عقل و شعور انسانیشان ارجحیت دارد و زنها هم (همانطور که خود شما گفتی عزیز) فقط یک تکه گوشت و بدن هستند و نه انسان با فکر و شعور