از فرهنگ کنایات بکوشش منصور ثروت
موسسه امیر کبیر
1364
++++
اردک پرانی: کنایه از به جنگ شخصی رفتن و از عهده آن برنیامدن
ادب خانه: کنایه از مستراح
بچه حور: کنایه از جواهر
پیک فلک: کنایه از ماه
تنگ زهره: کنایه از مرد جبان و ترسنده
ثانی اثتین: کنایه از مثل و نظیر
جام پیما: کنایه از شراب خوار
چار چار زدن: کنایه از پوچ گفتن
خر خود را دراز بستن: کنایه از عرض تجمل و شان کردن
دامن به دندان کردن: کنایه از عجز و فروتنی
ذخیره خاطر: کنایه از شکوه، گلایه
ریش خاریدن: کنایه از رنج بی فایده کشیدن
زانو رصدگاه کردن: کنایه از اندوهگین یا منفکر نشستن
زبان تر کردن: کنایه از سخن گفتن
ژاژ: کنایه از سخنان هرزه
سنگ از موم ساختن: کنایه از امری غریب بعید الوفوع کردن
شکم دزدیدن: کنایه از ترسیدن
صندوق سر: کنایه از رازدار
ضیافت آب حمام: کنایه از تواضع خشک
طوطی زرین نفس: کنایه از قلم
ظل زمین: کنایه از شب
عنان باز کشیدن: کنایه از کار را به تامل کردن
غمگسار: کنایه از چیزی که دورکننده غم باشد
فندوق شکستن: کنایه از بوسه دادن
قفل در آتش افکندن: کنایه از بی قرار ساختن
کاسه بازی: کنایه از حیله گری
گنگ ده زبان: کنایه از گل سرخ
لگام کشیدن: کنایه از احتیاط کردن
مشک را کافور کردن: کنایه از موی سیاه سفید کردن
نرم آهن: کنایه از زبون وسست، نامرد
وزغ در آستین داشتن: کنایه از مردم چرکین و فاسق
هم تازیانه: کنایه از شریک در تاختن و تاراج نمودن
یک چشم: کنایه از مردم ظاهر بین
No comments:
Post a Comment