بر فراز جاده ها می گذرد بدون اینکه قدم بر راه بگذارد
مشتم را می گشایم، او را در میان انگشتانم نمی بینم
ولی ردپایش بر قلبم چون تاتویی به شکل بال پرواز نشسته
دور است و نزدیک، هم نیست و هم هست
آری، آری هست
You have stumbled across a floating bottle. Are you interested enough to read the content of the message inside? مهم نیست که کی هستم و چی هستم. سخنی دارم با سنگ صبور قلم؛ آنرا بشنو، اگر مایلی
"Rustam had once explained to me that the lezgi dance was the song of creation. God had commanded the angel Gabriel to play the surnai, and out of the music God had created Adam and Eve. This story was reflected in the dance as man and woman were brought to life through the music." p112*