Showing posts with label عکاسی. Show all posts
Showing posts with label عکاسی. Show all posts

Friday, 5 January 2018

Friday, 11 September 2015

عشق من عکاسی


در دورانی سخت، عکاسی ریسمانی بود که مرا که خارج از جادبه ی منطق و در بی وزنی مطلق سیر می کردم به عالم فانی   پیوند می داد و هنر رویین تن بودن را در وصالی ناممکن میسر می ساخت  

I managed to escaped the gravity of logic at one stage. And photography was the rope connecting me to the world.

© All rights reserved

Thursday, 25 September 2014

آماده شدن برای معرفی کتاب

 برای سومین بار به سالن تاتر زنگ زدم، خانمی که هر سه بار تلفن را جواب داده بود، اینبار نفس عمیقی کشید و گفت خب رسیدید و می توانید ماشین را پارک کنید، سالن داخل پاساژ دست راست است. از ماشین پیاده شدم و فاصله بین ماشین و پاساژ را به سرعت طی کردم. با یک دست چتر را بالای سرم نگه داشته بودم و در دست دیگر لباس ها، کسیه نایلون کفشهایم و کیفم. وفتی وارد تاتر شدم از کوچکی سالن تاتر تعجب کردم. تا بحال سالن تاتری به آن کوچکی ندیده بودم. سی و پنج صندلی در هفت ردیف ظرفیت سالن را تشکیل می داد. باری کوچک هم در ورودی سالن قرار داشت. دیوارها تماما از تابلوهای مختلف پوشیده شده بود. حدود هفت هشت نفر در رفت و آمد بودند و سه عکاس هم مشغول عکاسی از یکی دو نفر بالای سن بودند. دیدن چهره پیت در میان افراد غریبه اطرافم، بهترین منظره بود و لبخند روی لبم آورد. بعدا افشان را هم در میان جمع دیدم. به اتاق کوچکی در پشت سن راهنمایی شدم و قرار شد که آماده شوم و برای گرفتن عکس به  قسمت جلوی صحنه بیایم. برخلاف معمول که پشت لنز هستم، این اولین تجربه مدل شدنم جلوی لنز دوربین بود (البته اگر عکاس مجلس عروسیم را به حساب نیاورم). عکاسی که از من عکس می گرفت، خانمی خوش اخلاق بود که خیلی آرام و با لبخند صحنه عکاسی و ژست های مرا کارگردانی می کرد، در عین حال که کمی هم مرا آزاد می گذاشت تا خودم حالت مناسبی را انتخاب کنم. بعد از مدتی ازم خواست تا لباسم را عوض کرده و برای سری دوم عکاسی اماده شوم. به اتاق پشت سن رفتم ولی چون اتاق چفت و بستی نداشت خودم را بین دیوار و ریل لباس ها دولا و سه لا جا دادم و سریع لباسم را عوض کردم. با اینکه چهار دست لباس و سه جفت کفش همراهم بود به یک بار تغییر لباس بسنده کردم. تق و تق لنز دوباره از سر گرفته شد، اینبار کمی خودمانی تر شده بودیم و پیرامون داستان کتاب هم با خانم عکاس صحبت کردم. چندتا ازعکس هایی را که گرفته بود نشانم داد و نظرم را پرسید. قبل از ترک سالن، قهوه ای خریدم، همانجا روی صندلی های نارنجی سالن تاتر نشستم و به رویای شیرین به واقعیت پیوسته مراسم معرفی کتابم که در راه بود فکر کردم

© All rights reserved

Friday, 30 May 2014

لطفا عکس نگیرید

عکاسی از سرگرمی های من است. هر چند علاقه ی من در این رشته به عکاسی از حیوانات و آثار معماری خلاصه می شود، گاهی برای ثبت صحنه ای که ذهنم را بخود مشغول داشته یا وقایعی که در وبلاگم به آنها اشاره می کنم ممکن است لنز را روی شخص یا اشخاصی زوم کنم و عکسی خبری هم بگیرم. برای دیدن نمونه ای از عکس های من می توانید به لینک زیر سری بزنید


با اینکه با عکاسی بدون اجازه از مردم عادی که بطور تصادفی سر راه دوربینم قرار می گیرند کلا موافق نیستم، ولی از درک خواسته ی هنرمندی که در هنگام اجرای برنامه ی هنری روی صحنه می خواهد که از او عکسی گرفته نشود عاجزم. به قول معروف شتر سواری که دولا دولا نمی شود. البته در این عصر عجیب که هر کسی با دوربینی منتظر ایستاده تا اتفاقی بیقتد و آنرا روی اینترنت بگذارد و عده ای بیکارتر از او تشنه مشاهده ی هر واقعه ای نشستند و منتطرند تا "لایکی" بزنند و یا "کامنتی " بدهند، شاید کمی هم باید به طرف حق داد تا  در این مورد حساس باشد. البته اشاره من به عکس است که البته با فیلم برداری تفاوت دارد

شاید هم مشکل اصلی در روتوش و به قول معروف فتوشاپ کردن یا نکردن عکس هاست (که البته خود من هم در این مورد بی تقصیر نیستم). وقتی تب ویراستن عکس بالا گرفت مشکل بتوان عکسی تصحیح نشده را که با هر مهارت و هر دوربینی گرفته شده پذیرفت. شاهد این ادعا وفور عکس هایی با ادیت اغراق آمیز در شبکه های اجتماعی مجازی است.  البته این تب تند اصلاح فقط دامنگیر عکس نشده و فتوشاپ واقعی هم مد شده. منظورم خواستن و جستجوی بیمارگونه برای انواع جراحی  زیبایی است. نمی دانم شاید هم من در مورد عکس تعصب بیخود دارم یا جایی نکته ای نهفته که هنوز متوجه آن نیستم. شاید هم وسواس بیش از حد ناشی از شرایط زندگی در ایران است چرا که ممکن است هر چیزی بهانه بشود برای گوشمالی و توبیخ. مثل ماجرای اخیر که در پی حضور عده ای در کلیپی که خوشحالی را به تقسیر می کشد بالا گرفت یا فستیوال کن و حضور داوری از ایران و ماجراهای آن که نمی خواهم با ثبت آن در این پست به شوری این آش "بی مزه" بیفزایم


© All rights reserved