فایل پی.دی.اف "تاریخ بیهقی" را باز کردم و شروع به خواندن متن "بردارکردن حسنک وزیر" کردم. هر چه بیشتر می خواندم به توانایی درک فارسی خودم بیشتر شک می کردم. ارتباط برقرار کردن با متن به نظر غیر ممکن میامد. نمی فهمیدم چطور در مقدمه کتاب نویسنده، نثر بیهقی را با نظم فردوسی قابل قیاس دانسته. با این حال تصمیم گرفتم که به این زودی تسلیم برداشت اولیه ام از کتاب نشوم. در نشستی که با دیگر دوستان داشتیم خواندن گروهی متن را آغاز کردیم. در کنار کسانی که قبلا متن را خوانده بودند و با توضیحات آنها کم کم همه چیز رنگ دیگری گرفت. البته هنوز بین قلم فردوسی و بیهقی دنیایی فاصله می بینم ولی می دانم که برای قضاوت خیلی زود است
بردار کردن حسنک
اولین داستانی که به آن پرداختیم
اولین داستانی که به آن پرداختیم
شخصیت های اصلی
بونصر مشکانی: رئیس دیوان در زمان محمود
بوسهل زوزنی: جانشین بونصر
محمد و مسعود: فرزندان محمود. محمد ولیعهد اول بوده که در قلعه ای به اسارت گرفتار می شود و مسعود بجای وی بعد از پدر به حکومت می رسد
احمد حسن میمندی: وزیر اعظم
عبدالرزاق: پسر احمد حسن
عبدالرزاق: پسر احمد حسن
نکات برجسته متن
اولین نکته ای که به نظرم قابل توجه آمد اعتراف به اصطکاک منافع بین بیهقی ای که در بطن ماجرا بوده و بیهقی به عنوان محققی بی طرف بود. این اعتراف صادقانه، بخصوص در زمانی که مداحی سلاطین و صاحبان قدرت حداقل برای بقای اثر واجب به نظر می رسیده، شاید پدیده ای قابل توجه و تا حدی نادر باشد
هر چند مرا از وی بد آمد ص 190
سخنی نرانم که آن به تعصبی و تزیدی کشد ص 471
سخنی نرانم که آن به تعصبی و تزیدی کشد ص 471
زیبایی متن بخصوص جایی که از کلمات با املای مشابه که از نظر معنی با هم متفاوت هستند استفاده شده
شرح سیاست بازی های درباریان و اطرافیانشان که بی شباهت به مکر سیاست مداران این دوره نیست، بخصوص که اعتقادات قرمطی بودن و خلعت پذیرفتن از مصریان) جز خطاهای حسنک حساب شده بود)
توانایی بارز بیهقی درنمایشی کردن ماجرای درام دار زدن حسنک بطوریکه میشد ماجرا را حس کرد
جلسه چهارم و پنجم
در این جلسات به خواندن داستان احمد حسن میمندی پرداختیم
درک مطالب کمی برایم آسان تر شده. باید اعتراف کنم اینکه دیگری که با متن آشناست آنرا بخواند و من نقشی جز شنونده نداشته باشم بخصوص در مورد تاریخ بیهقی تجربه ای شیرین است. ولی شاید زمان مناسبی باشد تا خودم را برای خواندن یکی دو صفحه از متن کاندید کنم البته نمی دانم آیا تحمل ناشیگری های بنده در حوصله دوستان می گنجد یا نه. ولی می شود آنرا آزمود
دیدن نقشه ای که قلمرو ایران در زمان غزنویان را نمایش می داد به درک اوضاع حکومتی آن دوره کمک کرد. تصور اینکه چنان قلمرو عظیمی بدون وسائل ارتباطی این دوره تحت کنترل دولت مرکزی بوده آسان نیست ولی جالب ترین نکته که در متن نوشته شده بود، آن بود که از هدایایی که از روی علاقه یا ترس به حسن میمندی داده بودند صورت برداری شده (موردی که در زمان حاضر نیز گاهی دولت مردان از آن تخلف می کنند). ضمنا میمندی چیزی از این هدایا را برای خود برنداشته و آنها را به سلطان داده. از طرفی جامه هایی مشابه در طی سال می پوشیده و مردم گمان می کردند که وی به همان یک جامه اکتفا کرده. می شود اینطور نتیجه گیری کرد که حفظ ظاهر برایش مهم بوده
جلسه بعد به ابتدای کتاب سری می زنیم و از اول متن را مرور می کنیم
_
متن بر اساس برداشت بنده از صحبت ها در جلسه نوشته شده و چنانچه اشتباهی درکار است شخصا مسئول آن هستم و نه دیگران