Showing posts with label تاریخ بیهقی به زبان ساده. Show all posts
Showing posts with label تاریخ بیهقی به زبان ساده. Show all posts

Monday, 12 January 2015

در کنار تاریخ بیهقی - 6

 مجددا هسته ی کتابخوانی شکل گرفته و جلسه دوم بیهقی خوانی را کنار تعداد بیشتری از دوستان آغاز کردیم یا آغازیدیم :) این دومین جلسه از دوره ی دوم گردهمایی ماست

برای این گزارش به نسخه پی.دی.اف کتاب تاریخ بیهقی (به تصحیح دکتر فیاض، جلد دوم) رجوع می کنم

آنچه خواندیم
سلطان محمود از دنیا رفته است و  بین دو پسرش مسعود ومحمد بر سر جانشینی او اختلاف پیش آمده. مسعود که محمد را در حصر دارد حال باید با خانهای مختلف مذاکره کند و توضیح بدهد چه شد که وی مجبور به برکنار کردن برادرش (محمد) از ولیعهدی پدر شد و  جلوس وی (مسعود) در راس حکومت چگونه روی پیمان هایی که پیش از او با این خان ها بسته شده تاثیر خواهد گذاشت

 توضیح مسعود توسط نامه ای بود که بونصرمشکان که سمت دبیری را بعهده داشته نوشته و چکیده نامه این چنین بود که محمد دست به خزانه دراز کرده بود و کسانی که "دست بر رگ وی نهاده و دست یافته بودند" (=رگ خوابش را پیدا کرده بودند) نمی خواستند کار ملک به دست مستحق افتد
ضمنا دیگران هم  بر این باور بودند که وظیفه ملک داری از عهده ی محمد بر نمیاید. با اینکه من برحق بودم باز هم کوتاه آمدم و خواستم تا شرق از آن حکومت برادر باشد و من در غرب (جانب عراق) فرمانروایی کنم ولی نامه ها از طرف بوعلی کوتوال و دیگران فرستاده شد و اظهار بندگی نمودند و حاجب علی قریب محمد را در قلعه کوهتیز موقوف نمودم

برخی لغاتی که پیرامون آنها صحبت شد
خیاره = از اختیار میاید
برید = به معنی پیک
امضا = از ماضی میاید، یعنی این کار انجام شده
مهمل = کنار گذاشتن
عشوه = به معنی دروغ
صاحب غازی = جنگ آور
اثر = ردپای شتر بوده در اثر = درپی

نکات دستوری خاص
"مر ما را"
آنچه" را بدون استفاده از "که" بدنبال آن بکار بردن"

جملاتی که دوست داشتم
هرگاه اصل به دست اید کار فرع آسان باشد." ص103"

برای جلسه آینده
ص107
© All rights reserved

Wednesday, 28 August 2013

آشنایی با تاریخ بیهقی - 2

فایل پی.دی.اف "تاریخ بیهقی" را باز کردم و شروع به خواندن متن "بردارکردن حسنک وزیر" کردم. هر چه بیشتر می خواندم به توانایی درک فارسی خودم بیشتر شک می کردم. ارتباط برقرار کردن با متن به نظر غیر ممکن میامد. نمی فهمیدم چطور در مقدمه کتاب نویسنده، نثر بیهقی را با نظم فردوسی قابل قیاس دانسته. با این حال تصمیم گرفتم که به این زودی تسلیم برداشت اولیه ام از کتاب نشوم. در نشستی که با دیگر دوستان داشتیم خواندن گروهی متن را آغاز کردیم. در کنار کسانی که قبلا متن را خوانده بودند و با توضیحات آنها  کم کم همه چیز رنگ دیگری گرفت. البته هنوز بین قلم فردوسی و بیهقی دنیایی فاصله می بینم ولی می دانم که برای قضاوت خیلی زود است

بردار کردن حسنک
اولین داستانی که به آن پرداختیم
شخصیت های اصلی
بونصر مشکانی: رئیس دیوان در زمان محمود
بوسهل زوزنی: جانشین بونصر
محمد و مسعود: فرزندان محمود. محمد ولیعهد اول بوده که در قلعه ای به اسارت گرفتار می شود و مسعود بجای وی بعد از پدر به حکومت می رسد
احمد حسن میمندی: وزیر اعظم
عبدالرزاق: پسر احمد حسن

نکات برجسته متن
 اولین نکته ای که به نظرم قابل توجه آمد اعتراف به اصطکاک منافع بین بیهقی ای که در بطن ماجرا بوده و بیهقی به عنوان محققی بی  طرف بود. این اعتراف صادقانه، بخصوص در زمانی که مداحی سلاطین و صاحبان قدرت حداقل برای بقای اثر واجب به نظر می رسیده، شاید پدیده ای قابل توجه و تا حدی نادر باشد 
هر چند مرا از وی بد آمد ص 190                        
 سخنی نرانم که آن به تعصبی و تزیدی کشد ص 471                          

  زیبایی متن بخصوص جایی که از کلمات با املای مشابه که از نظر معنی با هم متفاوت هستند استفاده شده

شرح سیاست بازی های درباریان و اطرافیانشان که بی شباهت به مکر سیاست مداران این دوره نیست، بخصوص که اعتقادات قرمطی بودن و خلعت پذیرفتن از مصریان) جز خطاهای حسنک حساب شده بود)

توانایی بارز بیهقی درنمایشی کردن ماجرای درام دار زدن حسنک بطوریکه میشد ماجرا را حس کرد

 جلسه چهارم و پنجم
در این جلسات به خواندن داستان احمد حسن میمندی پرداختیم

درک مطالب کمی برایم آسان تر شده. باید اعتراف کنم اینکه دیگری که با متن آشناست آنرا بخواند و من نقشی جز شنونده نداشته باشم بخصوص در مورد تاریخ بیهقی تجربه ای شیرین است. ولی شاید زمان مناسبی باشد تا خودم را برای خواندن یکی دو صفحه از متن کاندید کنم البته نمی دانم آیا تحمل ناشیگری های بنده در حوصله دوستان می گنجد یا نه. ولی می شود آنرا آزمود 


دیدن نقشه ای که قلمرو ایران در زمان غزنویان را نمایش می داد به درک اوضاع حکومتی آن دوره کمک کرد. تصور اینکه چنان قلمرو عظیمی بدون وسائل ارتباطی این دوره تحت کنترل دولت مرکزی بوده آسان نیست ولی  جالب ترین نکته که در متن نوشته شده بود، آن بود که از هدایایی که از روی علاقه یا ترس به حسن میمندی داده بودند صورت برداری شده (موردی که در زمان حاضر نیز گاهی دولت مردان از آن تخلف می کنند). ضمنا میمندی چیزی از این هدایا را برای خود برنداشته و آنها را به  سلطان داده. از طرفی جامه هایی مشابه در طی سال می پوشیده و مردم گمان می کردند که وی به همان یک جامه اکتفا کرده. می شود اینطور نتیجه گیری کرد که حفظ ظاهر برایش مهم بوده 

جلسه بعد به ابتدای کتاب سری می زنیم و از اول متن را مرور می کنیم

_
 متن بر اساس برداشت بنده از صحبت ها در جلسه نوشته شده و چنانچه اشتباهی درکار است شخصا مسئول آن هستم و نه دیگران

© All rights reserved