Showing posts with label مرغ و خروس. Show all posts
Showing posts with label مرغ و خروس. Show all posts

Wednesday, 21 May 2014

ماجراهای خانم مرغه - قسمت ششم

.خب، اولین نوه ام را دیدم. چقدر هم نازنین و کوچولو و سیاه سوخته :) حتما بقیه هم تو راهند 
ممنون خانم مرغه که 22 روز روی تخم مرغ ها نشستی

After 22 days of sitting on her eggs, the first egg has hatched. They look like their dad :)))
This little one was one of the eggs in the picture below, not long ago

© All rights reserved

Saturday, 10 May 2014

ماجراهای خانم مرغه - قسمت چهارم

من و ماکیان 

حدود یک ربع بیشتر وقت نداشتم. در همان فاصله که خانم تخم مرغها را موقتا ترک می کند تا آب و دانه ای بخورد، باید جای چند تا از تخم مرغهای خودش را با تخم مرغهای بارو عوض می کردم. نمی دانم چرا همیشه این عملیات جیمزباندانه را من باید انجام بدهم! باری، چون خود مرغ جثه کوچکی دارد، نمی شد تخم مرغهای بارور را به مجموعه تخم مرغهای داخل لانه اضافه می کردم. باید حداقل سه تا از تخم مرغ های خودش را برمی داشتم. به سرعت اینکار را کردم. فقط امیدوار بودم که متوجه نشود. تخم مرغهای جدید بزرگتر از تخم مرغهای خود مرغ بود. بهرحال سه تا تخم مرغ را در جعبه ای پر کاه گذاشتم و از خانه ی مرغ و خروس زدم بیرون. خدای من، خانم مرغه وسط باغچه ایستاده بود و بدجوری منو نگاه می کرد. یعنی فهمیده؟

باری در رفتم و با وجدانی کاملا ناراحت خودم را با اتاق رساندم. تخم مرغها چقدر گرم بودند. زیر کاه ها پنهانشان کردم و جعبه آنها را در بقچه ای پیچیدم. کیسه آب جوش را هم بالای بقچه جا دادم. مبادا که اینها هم باروز باشند. بهتر است آنها را فردا به لانه برگردانم. بدجوری احساس "من قاتل هستم" بهم دست داده. آره بهتر است بگذارم خودش تصمیم بگیرد روی چندتا تخم مرغ و کدامی آنها می خوابد

قسمت قبلی
http://sharp-pencils.blogspot.co.uk/2014/05/blog-post.html

بعدالتحریر: آخیش، امروز تا مرغه آمد بیرون پریدم و تخم مرغها را سر جایش گذاشتم. دیگه بقیه اش به خود خانم مرغه بستگی دارد


© All rights reserved

Wednesday, 7 May 2014

خروس کرچ

یک هفته هست که خانم مرغه روی تخم مرغ ها خوابیده، آقا خروس که از اول با اینکه خانم مرغه تمام روز را در گوشه تاریک لانه بگذروند مخالف بود و در هر موقعیتی مخالفتش را اعلام می کرد، امروز زده به سیم آخر. تا ساعت یک از روی لانه تکان نخورد. بالای لانه نشسته بود، هیچ چیزی هم نخورد. حالا هم که آمده بیرون زیر برگ های پهن درختی چپیده و ساکته. می ترسم دچار افسرگی شده باشد. شاید هم برای همدردی با خانمش این کارو کرده

© All rights reserved

Thursday, 1 May 2014

ماجراهای خانم مرغه - قسمت سوم

In our garden

Despite laying eggs for some times, she only decided to sit on eggs yesterday. I guess I'll become a grandmother soon :)

خانم مرغه از دیروز تصمیم گرفته که روی تخم مرغها بخوابد (البته امیدوارم که این یک هوس کوتاه مدت نباشد). طفلک دیروز فقط نیم ساعتی آمد بیرون، قدم زد و کمی دانه خورد. چقدر هم تشنه بود و مرتب آب می خورد. اگرچه مدتی بود که تخم می گذاشت، نمی دانستم کی کرچ می شود و روی تخم ها می خوابد. شاید به قول "ن" اول باید تعداد تخم ها به اندازه ی مطلوب برسد. این اندازه برای خانم 12 عدد تخم مرغ بود. جالبی برنامه اینجاست که خروس آقا هم حسابی با خانم همدردی می کند. گاهی دور و بر خانه شان می چرخد و بدون اینکه برای آب و دانه برود کنار در می ایستد و نگهبانی می دهد. خلاصه نمی دانم که آیا جوجه ای در راه است یا نه ولی تماشای دنیای ساده و بی دغدغه خانم و آقا آرامش بخش است

منکه برای دیدن نوه هایم خیلی هیجان زده ام

+++
اینم عکسی از مرحله ی قبل


© All rights reserved

Thursday, 10 April 2014

ماجراهای خانم مرغه - باز هم خانم گریخت


باز هم مرغ گریزپای ما معلوم نبود به کجا پناه برده و خروس طفلکی دیوانه وار مرتب صدا می کرد و از این طرف حیاط به طرف دیگر می دوید و کاری از دست من برنمیامد. تا اینکه لری همسایه دو خانه آنطرف تر زنگ زد و گفت مرغتان خانه ماست. تشکر کردم و اول دویدم و به خروس خان مژده دادم. الان هم خسته از دنبال مرغ دویدن ها روی مبل لم دادم و کتاب داستان های کوتاه دستکش قرمز را می خوانم. چند عکس هم از خروس خان گرفتم ولی عجیب از این همه دنبال مرغ دویدن ها خسته ام . کاش می شد خروس گرامی به حرفم گوش می داد و قبول می کرد که خیلی هم دلتنگ کسی که پابند سرزدن به او نیست نباشد


© All rights reserved