Showing posts with label من. Show all posts
Showing posts with label من. Show all posts

Monday, 29 August 2016

Enchantment

خلوت من حجمی است مملو از گلدان های سفال که از انبوه خوشه های انگور پوشیده شده و وقتی آفتاب را میزبان می شود حتی بهشت تاب هماوردی با آرام آن را ندارد 

My ideal secluded space is covered with plants and ceramic pots glazed with the sun ray. 

© All rights reserved

Friday, 5 March 2010

این داستان را برات گفتم؟


با نگاهی در چشمانش به یک مجسمه سنگی تقلیل میافت
و لی هر بار با بوسه ای از لبانش دوباره زندگی میافت
A look into his eyes turns her into stone, with a kiss she comes back to life.
© All rights reserved

Monday, 25 January 2010

...M...A...S...K...


این شعر از شاعریه که گاهی به اسم نقاب مطالبی مینوشت. این از اولین شعرهاش بود که خواندم. یادش به خیر. با اجازه جناب شاعر

____________________________

در روستايي دور

در روستايي سرسبز

در روستايي ساكت از دورغ

در روستايي شلوغ از محبت

در جايي كه من نيستم

همه چيز در انتظار من مانده اند

من تنها نمي روم

نمي توانم بروم

كسي هست

كه
-


28 feb 2009

_______________________________