Thursday, 12 January 2012

Footstep of death

مردن احتمالا به همین شکل است
 غلیظی تاریکی  امشب بر پوستش جاری است
طنین صدای پایش به همین سنگینی در راهروی تن می پیچید
رگ پنهان آبی اش آشکارا می زند
 و نفس هایش ناتمام و پراکنده خواهند بود
 دانه های عرق بر پیشانی رسوب کرده 
وتب جایی در تنگانتگی استخوان ها به لرز افتاده 
و تو چه دوری و چه سرد
و شب حس تو را داراست 
و  درد
در ابعادی باز و حجیم ظاهر شده  
آه! نقش امشب، جلوۀ مرگ است
پس چشمانم را می بندم 
و به فراموشی کهنسالی توسل می کنم

© All rights reserved

No comments: