چند روزه که بیتی از شاهنامه گیجم کرده. می دانم خیلی مهمه که معنی این بیت را بفهمم ولی هر چه بیشتر در موردش فکر می کنم کمتر به نتیجه می رسم. گمونم زمان پرسش فرا رسیده. خلاصه اگر دوستان می توانند راهنمایی کنند ممنون می شوم فراوااااان
حالا صورت مسئله: بعد از اینکه افراسیاب کشته می شود و کی کاوس هم از دنیا می رود، کی خسرو دچار یک افسردگی می شود و در دل هراس این را پیدا می کند که نکند که گول اهریمن را بخورد و عملکردی چون ضحاک داشته باشد
گوشه نشین می شود و دائما از خداوند کمک می خواهد. در دعاهایش از خداوند اندیشه نیک و بد می خواهد. و اما سوال این است: چرا اندیشه بد؟ آنهم در جایی که از لغرش ترسیده. در چند چاپ مختلف شاهنامه این بیت را چک کردم و در همه آنها به همین ترتیب نوشته شده. دوستی می گفت چون تا اندیشه بد نباشد ارزش اندیشه خوب را نمی توان دانست. ولی این پاسخ قانع کننده نبود
شما چی فکر می کنید؟
مرا بین و چندی خرد ده مرا
هم اندیشه ی نیک و بد ده مرا
© All rights reserved