Friday, 17 June 2016

Standing in my own truth comes to Manchester

About two years ago I wrote my first play 'N+Either', it was performed by actors on stage. Watching them giving life to my words was empowering and emotional. I knew then I wanted to write plays. Last year I wrote and performed a monologue 'life cafe' and this year I was involved with yet another theatre project. This time I was one of the lucky 7 co-writers and performers who got to work under the leadership of Rani Moorthy creating 'Standing in my own truth'.



The play was organized by CAN's Refugee and Migrant Women's Theatre Programme. It was premiered at the Arnolfini Theatre in Bristol on Tuesday and is coming to Manchester on Wednesday 22nd June at 7.00 (at Z-Arts)


اولین نمایشنامه ام را حدود دو سال پیش نوشتم. تماشای بازیگرانی که به کلمات من جان می دادند تجربه ای بی نظیر بود. پارسال قطعه ای را به صورت تگ گویی نوشتم و بروی صحنه اجرا کردم. امسال هم در کنار 7 خانم دیگر زیر نظر نمایشنامه نویس و بازیگر مشهور رانی مورثی نمایشی را نوشته و در شهر بریستول بروی صحنه بردیم
چهارشنبه 22 ژوئیه هم این نمایشنامه  در منچستر اجرا خواهد شد، ساعت 7 
   

© All rights reserved


Monday, 13 June 2016

منتظرم خواهی ماند؟

 خانه متروکی سر زدم که زمانی سر و صدا آنجا زاد و ولد می کرد. شوق از دیوارهاییش بالا می فت و هیجان از بین آجرهایش می جوشید. مکانی که می شد در آن دردها را مثل کفش کند و در گوشه ای منتظرشان گذاشت، داخل شد و نرم رو سنگ فرشهای خنکش قدم گذاشت. آه! چه موهبتی بود مماسی سنگ با تاولهای ترکیدۀ فشار و خستگی. در اتاقهای تو در تویش می شد که پرواز کنی، در هوا چرخ بزنی و آرام در حیاط خلوت چهارگوشش که کبوتری هم در آن لانه داشت، فرود بیایی. هیچ کسی دلشوره را در دلت نمی انداخت که "مواظب باش!" گویا هیچ قانونی آنجا معتبر نبود، حتی فانون جاذبه. چه خوب بودی و چه بد، همیشه آغوشی بود برای تنهایت و عصارۀ قلبی برای تیمار زخمهایی که زندگی با حوصله بر پیکرت خالکوبی کرده بود. دستی بود که بقچه غربت روی دوشت را بگیرد، آن را روی خاک باغچه بتکاند و به جایش تحفۀ در ترمه پیچیده شده قربت را بگذارد. در چله سرما درخت دوستی در حیاط آن خانه به شکوفه می نشست، چقدر نوبر میوه اش را دوست داشتم. گاهی که از خانه بیرون می امدیم و در خیابان قدم می زدیم، خنده های ما بهار را زیر پوست درختان معرفت کنار جاده که سرما خوابشان کرده بود تزریق می کرد
...
ولی امروز آن خانه تنها تر از همه تنهایی ها بود، ماندن در حصار دیوارها بود و خفگی قبر را زیستن. جز ثانیه ای چند دوام نیاوردم. بیرون زدم. ولی برخواهم گشت. اینبار جرعه ای آب به درختش خواهم داد، تکه ای نان برای کبوترش ریز خواهم کرد و شاخۀ گل سرخی را بر پله های ایوانش خواهم گذاشت تا این غمگینی محض را شاهدی دگر نباشد
بر خواهم گشت
First published
http://iranian.com/main/blog/shahireh-sharif-16.html
© All rights reserved

Friday, 10 June 2016

گذر لحظه ها

 سالهاست که همین مسیر رو میرم و میام، تو هر فصلی و هر حالی. گاهی خندان بودم و گاهی گریان! گاهی دیرم شده بوده، با عجله گاز دادم و رد شدم و گاهی هم که زودتر از معمول از خانه راه افتاده بودم از رو صبر از همین جا گذشتم. گاهی صدای رادیوی ماشینم خبر اومدنم رو ابلاغ کرده و گاهی عمق سکوتم حتی خودم رو هم متعجب. امروز به بهانه خرید انجیر کنار جاده پارک کردم. فرصتی شد که نگاهی به بیشمار مناظر غریب آشناترین مسیر زندگیم بندازم، به تعداد دانه های انجیر. در بطن مانوس سنت های به ظاهر آشنا، دنیایی ناآشنا دیدم

 © All rights reserved

Wednesday, 8 June 2016

Standing in my own truth


Getting ready for our  (Standing in my own truth). Come and see us on 22June #Zarts #Manchester

به به چه هنرمندم من!!! عکس پوستر تبلیغاتی این نمایش از بنده است. اولین عکسی که با توجه به عنوانی پیشنهادی گرفتم. خب از تعارف و تمجید بگذریم دوستان منچستری این نمایش ماست که یک روز هم در منچستر اجرا خواهد شد. اگر اهل تاتر هستید خوشحال میشم ببینمتون 
محل اجرا
 Z arts
 هست، 22 همین ماه از 7 تا 8.30 (نیم ساعت آخر جلسه پرسش و پاسخ داریم) - بلیت 5 پوند است. نمایش به زبان انگلیسی است و برای کودکان مناسب نمی باشد. گارگردان


© All rights reserved

Monday, 6 June 2016

پرسه و قهوه به شرط کتاب - 7

7th gatherings in the Manchester Museum
A visit to the Climate Control Exhibition in the museum before talking about the book that we are currently reading. 

هفتمین برنامه پرسه و قهوه به شرط کتاب در موزه منچستر
  ممنون از همه دوستانی که با حضورشان و صحبت در برنامه، ما را با طیفی از کتاب های مختلف آشنا کردند. به امید دیدار مجدد شما دوستان در برنامه های آینده این گروه

















Manchester Museum, UK

© All rights reserved

Friday, 3 June 2016

یک بار دیگر



کبوتر نگاهت را بر #کران #آبی #چشمانم بنشان تا من به #پرواز برآیم#

© All rights reserved

Wednesday, 1 June 2016

Theatre

In the middle of learning my lines. Our first practice performance tomorrow.

  فردا اولین جلسه تمرین تاترمونه. باید همه قسمت ها را حفظ باشم تا فردا
 
© All rights reserved

Monday, 30 May 2016

تافتگی = اذیت و آزار

بايد أهل سكوت باشي تا بدانی
سکوت، می تواند شاخص همه چیز باشد مگر رضا
||||||||||
 چه ابلهانه یا مغرضانه
سکوت نشانه رخصت تفسیرمی شود
||||||||||

© All rights reserved