Wednesday, 3 November 2010

از مطالب اینترنتی_اهل دانشگاهم

بازم ترجیح دادم که مطلبی از اینترنت رو با شما شریک بشم. سراینده اثر نمی دونم کیه؛ ولی هر کی هست دستش درد نکنه

اهل دانشگاهم
رشته ام علافی‌ست
جیب‌هایم خالی‌ست
پدری دارم
حسرتش یک شب خواب!
دوستانی همه از دم ناباب
و خدایی که مرا کرده جواب
اهل دانشگاهم
قبله ام استاد است
جانمازم نمره!
خوب می‌فهمم سهم آینده من بی‌کاریست
من نمی‌دانم که چرا می‌گویند
مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار
و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
باید از مردم دانا ترسید!
باید از قیمت دانش نالید!
وبه آن‌ها فهماند
که من ایجا فهم را فهمیدم
من به گور پدر علم و هنر خندیدم

5 comments:

Anonymous said...

خيلي جالب بود
:))))
و البته دردآور

Shahireh said...

daghighan
vali afarin be sha'eresh

zari said...

من قبلا شعری مشابه این رو خونده بودم اما این خیلی کاملتره که به آینده و بیکاری هم خیلی جالب اشاره کرده. مرسی

حامد said...

حرف نداشت خانوم دکتر
منم مشابه اینو خونده بودم
کی میگه ما بی کاریم ؟ اتفاقا همه سرکاریم و البته سره کاریم :D

Shahireh said...

ممنون دوستان
راستی هم که خالق اثر هر کی بوده خیلی باذوق بوده
_____
این سره کاریم هم خیلی جالب بود
ممنون