Friday, 28 May 2010

خاطره ای در مورد انشالله



Steve Birkland's story on the use of the word inshallah
http://www.youtube.com/watch?v=2Jg6b6m-T_4&feature=related

شخصی به نام آقای برکلند میگه: "ایرانیها خیلی لغت انشالله رو بکار میبرند و من اوائل معنیش رو نمیدونستم. در مجلسی از قوری چای ریختم و نمیدونستم که باید از سماور روش آب جوش ببندم. همونطوری یک رنگ ریختم. سه تا از خانمها آمدند که منو از نوشیدن چای غلیظ نجات بدند و من گفتم که متاسفم ولی تا حالا سماور ندیدم. یکی از خانمها گفت: قربونش برم. منم همونطوری که این لغت رو یاد گرفته بودم، گفتم انشالله

4 comments:

Anonymous said...

:))))))))))))))))

جالب بود
ميگم يكي از چايهارو پر رنگتر ميريختين
:)

Shahireh said...

راستی هم اینطوری بیشتر به متن میومد
:)

Unknown said...

فيلمش رو ديدم ....جالب بود
:)

Shahireh said...

mamnoon
;)