Wednesday, 6 October 2010

شکل عکس رو جلد کتاب زندگی

مثل یه بغض که به راز شکستن دست یافته و دیگه حتی مصلحت اندیشی هم جلودارش نیست، عقدۀ سر باز کرده نوشتنم رو امروز حریف نیستم
انگشتان دلتنگم مدتی دور لیوان چای در هم قلاب میشن و حس داغی را تا نزدیکی قلب یخ کرده ام هادی. لحظه ای بعد دوباره به امید پیدا کردن مرهمی روی صفحه کلید سینه خیز جلو میرن و کم کم دردی نوشته میشه، آهی کشیده، اشکی ریخته و تلخی به گونه ای دیگر تجربه
__________
ساعت از هشت شب گذشته بود، آسمون با ملحفه سرمه ای چرکی پوشیده شده بود که حتی ماه و ستاره ها رو هم زیر پوشش میگرفت. عاشق نوازش آروم نسیمی بودم که خیسی موهام رو مرتب متذکر میشد. احساس سرما نمی کردم هنوز از بدنم داغی آب استخر و دوش بعدش می ریخت بیرون. دلم می خواست ماشین رو همون جا تو پارکینگ رها کنم و پیاده برم، برم تا برسم به آخر شب. برسم به جایی که تاریکی، سرخی چشما و رنگ پریده رخسار رو پنهون میکنه و دیگه مجبور نیستی آشفتگیت رو به کسی توضیح بدی و نوک قلۀ غم، دلواپس هراس دیگران برای حالت باشی

© All rights reserved

8 comments:

حامد said...

این روزا شکل روی جلد کتاب زندگی هیچ کس قشنگ نیست :(

zari said...

دوست من اگر عکس روی کتاب زندگی قشنگ نیست میه با چندتا جوهر رنگی و قلم دل قشنگش کرد. و با زیبا دیدنش لبخند زد

حامد said...

اینا همه حرفه دوست عزیز
چیزی که زیاده این روزا جوهر رنگیه . اونم از همه رنگش . هر روزم یه مدل این واونو رنگ میکنن

AX said...

عنوان و نوشته معركه بود
اما كاش نبود

Shahireh said...

ممنون از همگی دوستان که وقت گذاشتن و نظراتشون رو پیوست این نوشته کردند
_______
دیدها مختلفه
و برداشتها متفاوت
ولی فکر میکنم که همه ما سعی می کنیم، سعی می کنیم که با اونچه که به نام زندگی بهمون تحمیل شده کنار بیام. حالا بعضی ها مثبت تر از بقیه هستیم، که این خیلی هم خوبه. امیدوارم که این روحیه مثبت (حالا چه کم و چه زیاد)در همه ما و در مقابله با همه سختیها بازم یه جورایی زنده بمونه
به هر حال همون که همیشه میگم: رندگیه دیگه و بالا و پایین زیاد داره. نه زیباییش پایداره و نه زشتیش

بازم ممنون از همتون که با بودنتون دلگرمی به من و رونقی به این صفحه میدید
:)

Unknown said...
This comment has been removed by the author.
Unknown said...

سلام
ما كه ادبيات استعاره و تركيبيمون ضعيفه
براي همين هم علاوه بر ضعيف بودن دست به قلمم معني كردن ادبيات كليله دمنه اي هم برامون سخته
كمي عوام پسند بنويسين تا ما هم بتونيم توي جمع شما نظر بديم
:)))

Shahireh said...

:)
آقای گلکار
شکست نفسی میفرمایین

______
چشم
متن بعدی بدون استعاره خواهد بود

ممنون از شما