Thursday, 29 May 2014

ويس و رامين

عجب كتابي بود
خيلي خوشحالم كه بالاخره داستان ويس و رامين را خواندم. سخت بشود بأور كرد كه اين داستان قديمي در دوران اشكانيان به نظم درآمده. متن بسيار روان و داستان دل نشين است. از نظر سهولت متن شباهتي با شاهنامه داشت، از نظر زماني هم فقط ٥٠ سال با هم فاصله دارند. فخر الدين اسعد گرگاني اين اثر را بعد از شاهكار فردوسي نوشته.  البته متن داستان به نثر به زبان پهلوي از زمانهای قبل از آن بوده و گرگاني آن را به نظم آورده و بدين ترتيب بقاي آن را تضمين كرده. بنا به نوشته صادق هدايت "فخرالدين گرگاني أساس داستان خود را روي ترجمه ي مغلوط ويس و رامين كه به پا زند گردانيده بوده أند، قرار داده، ضمنا اطلاعات زمان خود را در آن گنجانده". در اين داستان به بالا و پايين هاي عشق با چيره دستي اشاره شده وقتي آن را مي خواندم با خود فكر مي كردم داستان سراي اوليه بايد زن مي بوده، زني كه عشق را کاملا شناخته. چندي پيش ح عزيز سي دي از سخنان دكتر ... بمن دادند كه در مورد زنان ايران زمين صحبت مي كرد و يكي از اين زنان را هم داستان سراي نثر ويس و رامين خواند. البته مدركي براين پايه آرائه نداد.  بايد به دنبال مدركي براي إثبات اين فرضيه بگردم. شايد بايد با ايشان تماس بگيرم
در پست هاي آينده باز هم به اين شاهكار ادبي نگاه خواهم كرد. در اينجا برخلاف معمول كه توصيه خواندن كتاب خاصي را نمي كنم دوست داشتم خواندن اين اثر را به دوستان و خوانندگان اين پست توصيه كنم
براي نمونه چند بيت زير را اضافه كردم
مرا درد آمد از ناديدن دوست*
كنون درمان من هم ديدن اوست
+++
اگر صد ره بپالايي مس و روي
به پالودن نگردد زر خودروي
وگر صد بار بر آتش نهي قير
نگيرد قير هرگز گونه ي شير


ويس و رامين، فخرالدين اسعد گرگاني، با دو گفتار از صادق هدايت و مينوريسكي، با مقدمه و تصحيح محمد روشن، صداي معاصر, چاپ چهارم، 1389*


© All rights reserved

No comments: