نمونه ای از کارهای من

چند عکس از ایران



+++
اولین تجربه کار با موسیقی من

کارهای حسین فاران (از آهنگ سازان ساکن منچسترn) را دوست دارم. برای همین وقتی که پیشنهاد دادند تا شعری را که علی ریحانی برای آهنگشان ساخته بودند دکلمه کنم با خوشحالی قبول کردم. ولی بلافاصله دلم شور افتاد که "نکنه که  نتوانم از عهده کار بربیایم"


+++

اولین برنامه خبر در رادیو اف.سی.یو.ام

 دنباله متن ... http://sharp-pencils.blogspot.co.uk/2014/05/our-first-news-broadcasting.html

+++
در موزه لوور


هر جوری بود با ترکیبی از تحکم و تمنا تا قهوه خانۀ موزه کشاندمش. بند کیفم را روی دسته پشت صندلی آویختم و به مرد جوان و لاغری که پیش بندش قسمتی از پیراهن سفید و شلوار مشکیش را می پوشاند، برشی از کیک شکلاتی با چای به همراه یک فنجان قهوه سفارش دادم. "بخیر گذشت..." به دور و برم نگاهی انداختم و پس از مطمئن شدن از اینکه کسی به ما چشم ندوخته ادامه دادم، "گفتم تا شیشه یکی از ویترینا رو پایین نیاری آروم نمی گیری."



+++

داستان دریاچه رضاییه

نقطه ای از جهان را رساله جغرافیایی 'حدود العالم من المشرق الی المغرب'(،نویسنده ناشناس بسال 372 ه. ق.، بکوشش منوچهر ستوده، 1340، انتشارات دانشگاه تهران، ص 157) اینطور تعریف کرده: "سه ناحیه است بیکدیگر پیوسته و سوادهاءایشان بیکدیگر اندر شده و مشرق این ناحیه حدود گیلان است و جنوب وی حدود عراق است و جزیره، و مغرب وی حدود رومست و سریر و شمال وی حدود سریرست و خزران و این جایهاست بسیار نعمت ترین ناحیتهاست اندر اسلام و ناحیتیست آبادان و با نعمت بسیار و آبهای روان و میوه های نیکو و جایگاه بازرگانان و غازیان و غریبان بسیار از هر جایی." باری، رستم در این مکان دیو سپید را در قعر دریاچه ای به قل و زنجیر کشیده بود. این دیو پلید خاصیتش خشکی و شورسازی زمینی بود که بر آن فرود می آمد. سالها گذشت. جمعی دیو سپید را آزاد کردند و چون دیگر رستمی نبود که بتواند پشت وی را به خاک بزند زمینهای بسیاری به تصرف دیو رسید. به طوریکه حتی در تاریکی شب یلدا سفیدی گردی که از لباس دیو بر خاک تشنه اطراف نشسته بود چشم دل رهگذران را می آزرد. هر روز آب بیشتر از کرانه دریاچه فاصله می گرفت و رفته رفته دریاچه در چنگال دیو سپید رنجیده تر و نحیف تر از پیش میشد. امروز در یلدای 1390 هنوز گرفتاری این دریاچه باقی است تا در یلدای بعد داستان چه شود.

No comments: