Wednesday 31 July 2019

رونمایی کتاب وابسته و گسسته




Friday, 26 July 2019
محفل رونمایی مجموعه‌ی داستان‌های کوتاه وابسته و گسسته، نوشته دکتر شهیره شریف، نشر آفتاب
با سپاس ویژه از جناب دکتر عباس شکری از نشر آفتاب
سپاس از خانواده‌ و دوستان عزیزم علی، آتوسا و نیما؛ آقای رحیم‌زاده و خانم بیتا؛ آقای حمید رضایی، خانم مینا و آقای کیوان از خانه‌ی هنرمندان؛ خانم حمیرا دوستدار و خانم افسانه و کلیه بزرگان و عزیزانی که با حضور خود محفل رونمایی کتاب وابسته و گسسته را گرم کردند.

مجموعه داستان وابسته و گسسته مجموعه‌ای از شانزده داستان کوتاه است که به‌صورت نمادین به مواردی چون سنت و رسوم و جبر و تصادف اشاره دارد و به نقش آن‌ها در شکل‌گیری بینش و رفتار افراد و تأثیرشان بر ارتباطات و ماندگاری پیوندها می‌پردازد.
شماره شابک: 8-70367-359-0-978
آنچه در داستان‌های این کتاب می‌خوانید، ضمن این‌که واقعیت و تخیل را درهم‌آمیخته تا واقعیت بیرونی دیگری از آنچه هست آفریده شود.

شناسنامه کتاب:
نام کتاب: وابسته و گسسته
نویسنده: شهیره شریف
سال انتشار: 1398 شمسی
ژانر: داستان کوتاه
http://www.lulu.com/…/devot…/paperbac...

طرح روی جلد: نادیا ویشنوسکا
صفحه‌پرداز: مهتاب محمدی
ناشر: نشر آفتاب، نروژ
آدرس سایت نشر آفتاب
www.aftab.pub
آدرس‌های پست الکترونیکی نشر آفتاب
ifno@aftab.pub
سایت فروشگاه شرکت لولو برای خرید کتاب به صورت آنلاین.
aftab.publication@gmail.com
http://www.lulu.com/…/devot…/paperbac...


© All rights reserved

Sunday 28 July 2019


https://www.instagram.com/p/B0b0mDHhngf/?igshid=21v07o9hu7ka


With my editor Dr. Shokri from #Aftab publication for the #Drifters_and_Devoters book launch. 
Photo by: Afsaneh

با دکتر #عباس_شکری از #نشر_آفتاب در مراسم رونمایی کتاب #وابسته_و_گسسته..
سپاس ویژه از همه‌ی دوستانی که در محفل رونمایی کتاب حضور ر داشتند یا با پیام‌های تبریک مرا مورد لطف قرار دادند.


© All rights reserved

Friday 26 July 2019

پیش به سوی محغل رونمایی کتاب





چنانچه علاقمند به ادبیات فارسی و داستان‌های کوتاه هستید  فرصت حضور در برنامه را از دست ندهید
یک روز بیشتر به جمعه و جشن رونمایی کتاب "وابسته و گسسته" نمانده. به امید دیدار شما
Friday, 26 July 2019 from 19:00-21:00

Gatley Hill House, Church Rd, Gatley, SK8 4EY
محفل رونمایی مجموعه‌ی داستان‌های کوتاه وابسته و گسسته، نوشته دکتر شهیره شریف، نشر آفتاب

جناب دکتر عباس شکری از نشر آفتاب مهمان ویژه‌ی برنامه هستند. عنوان صحبت ایشان: داستان خوب، انسان بهتر،جهان برتر

Thursday 25 July 2019

رونمایی کتاب فارسی در منچستر


Only one day left before my book launch (Friday 26th July 2019)
رونمایی کتاب فارسی در منچستر اتفاقی نیست که هر روز تکرار شود. چنانچه علاقمند به ادبیات فارسی و داستان‌های کوتاه هستید  فرصت حضور در برنامه را از دست ندهید
یک روز بیشتر به جمعه و جشن رونمایی کتاب "وابسته و گسسته" نمانده. به امید دیدار شما
Friday, 26 July 2019 from 19:00-21:00

Gatley Hill House, Church Rd, Gatley, SK8 4EY
محفل رونمایی مجموعه‌ی داستان‌های کوتاه وابسته و گسسته، نوشته دکتر شهیره شریف، نشر آفتاب

جناب دکتر عباس شکری از نشر آفتاب مهمان ویژه‌ی برنامه هستند. عنوان صحبت ایشان: داستان خوب، انسان بهتر،جهان برتر

© All rights reserved

Wednesday 24 July 2019

A book launch just around the corner


Getting ready for my book launch on Friday.

برای  روز جمعه و جشن رونمایی کتاب "وابسته و گسسته" آماده می‌شویم. به امید دیدار شما
Friday, 26 July 2019 from 19:00-21:00
Gatley Hill House, Church Rd, Gatley, SK8 4EY
محفل رونمایی مجموعه‌ی داستان‌های کوتاه وابسته و گسسته، نوشته دکتر شهیره شریف، نشر آفتاب

جناب دکتر عباس شکری از نشر آفتاب مهمان ویژه‌ی برنامه هستند. عنوان صحبت ایشان: داستان خوب، انسان بهتر،جهان برتر

© All rights reserved

Tuesday 23 July 2019

مکافات از داستان‌های وابسته و گسسته


Friday, 26 July 2019 from 19:00-21:00
Gatley Hill House, Church Rd, Gatley, SK8 4EY

محفل رونمایی مجموعه‌ی داستان‌های کوتاه وابسته و گسسته، نوشته شهیره شریف، نشر آفتاب

جناب دکتر عباس شکری از نشر آفتاب مهمان ویژه‌ی برنامه هستند. عنوان صحبت ایشان: داستان خوب، انسان بهتر،جهان برتر

شرکت در برنامه رایگان می‌باشد ولی چنانچه علاقمند به حضور در محفل رونمایی کتاب وابسته و گسسته هستید لطفا جای خود را از قبل رزرو بفرمایید تا به علت کمبود جا شرمنده‌ شما عزیزان نشویم. از طریق کامنت زیر همین پست یا تماس با تلفن یا ایمیل هم می‌توانید جای خود را رزرو فرمایید. از حمایت و همکاری شما سپاسگزارم.

تلفن تماس: 07887775556
ایمیل: sangrezeh@yahoo.co.uk

مجموعه داستان «وابسته و گسسته» مجموعه‌ای از شانزده داستان کوتاه است که به‌صورت نمادین به مواردی چون سنت و رسوم و جبر و تصادف اشاره دارد و به نقش آن‌ها در شکل‌گیری بینش و رفتار افراد و تأثیرشان بر ارتباطات و ماندگاری پیوندها می‌پردازد.
آنچه در داستان‌های این کتاب می‌خوانید، ضمن این‌که واقعیت و تخیل را درهم‌آمیخته تا واقعیت بیرونی دیگری از آنچه هست آفریده شود، خواننده را به اندیشه وامی‌دارد تا با خرد و تخیل خویش واقعیتی جدای آنچه نویسنده آفریده است را رقم بزند که هر کس می‌تواند خود یا یکی از نزدیکان پیرامونش را با یکی از شخصیت‌های داستان نزدیک ببیند و واقعیت دیگری را بسازد.
© All rights reserved

Monday 22 July 2019

رونمایی از کتاب وابسته و کسسته


Friday, 26 July 2019 from 19:00-21:00
Gatley Hill House, Church Rd, Gatley, SK8 4EY

محفل رونمایی مجموعه‌ی داستان‌های کوتاه وابسته و گسسته، نوشته شهیره شریف، نشر آفتاب

جناب دکتر عباس شکری از نشر آفتاب مهمان ویژه‌ی برنامه هستند. عنوان صحبت ایشان: داستان خوب، انسان بهتر،جهان برتر

شرکت در برنامه رایگان می‌باشد ولی چنانچه علاقمند به حضور در محفل رونمایی کتاب وابسته و گسسته هستید لطفا جای خود را از قبل رزرو بفرمایید تا به علت کمبود جا شرمنده‌ شما عزیزان نشویم. از طریق کامنت زیر همین پست یا تماس با تلفن یا ایمیل هم می‌توانید جای خود را رزرو فرمایید. از حمایت و همکاری شما سپاسگزارم.

تلفن تماس: 07887775556
ایمیل: sangrezeh@yahoo.co.uk

مجموعه داستان «وابسته و گسسته» مجموعه‌ای از شانزده داستان کوتاه است که به‌صورت نمادین به مواردی چون سنت و رسوم و جبر و تصادف اشاره دارد و به نقش آن‌ها در شکل‌گیری بینش و رفتار افراد و تأثیرشان بر ارتباطات و ماندگاری پیوندها می‌پردازد.
آنچه در داستان‌های این کتاب می‌خوانید، ضمن این‌که واقعیت و تخیل را درهم‌آمیخته تا واقعیت بیرونی دیگری از آنچه هست آفریده شود، خواننده را به اندیشه وامی‌دارد تا با خرد و تخیل خویش واقعیتی جدای آنچه نویسنده آفریده است را رقم بزند که هر کس می‌تواند خود یا یکی از نزدیکان پیرامونش را با یکی از شخصیت‌های داستان نزدیک ببیند و واقعیت دیگری را بسازد.
© All rights reserved

Friday 19 July 2019

جلسه‌ی تدریس در گالری هنر منچستر


Ready for my talk on #shahnameh at school of integration @ManchesterArtGallery. Shahnameh is one of the world’s literary masterpieces written by #Ferdowsi a Persian poet, more than a 1000 year ago. This is a free event but you need to book your place by clicking on "Sat 20 July 10.30am The Book of Kings" at the link below. Hope to see some of you on 20th July 10.30am at Manchester Art Gallery.

شنبه 20 جولای ساعت ده‌و‌نیم در گالری هنر منچستر در مورد شاهنامه صحبتی خواهم داشت. برنامه به انگلیسی و رایگان است. چنانچه علاقمند به شرکت هستید جای خود را از قبل از طریق تماس با گالری هنر منچستر رزرو نمایید
© All rights reserved

Tuesday 16 July 2019

Shahnameh,The book of Kings


Saturday 20th July at 10.30am: A chance to find out about Shahnameh (The Book of Kings) one of the world's literary masterpieces, written over a thousand year ago by Ferdowsi, a Persian poet. The session is thought by Shahireh Sharif @Shahireh Sangrezeh as part of the School of Integration programme. https://mif.co.uk/school-of-integration-classes-announced/
This is a free event but you need to book your place by clicking on "Sat 20 July 10.30am The Book of Kings" on the link below
Hope to see some of you there.

شنبه 20 جولای ساعت ده‌و‌نیم در گالری هنر منچستر در مورد شاهنامه صحبتی خواهم داشت. برنامه به انگلیسی و رایگان است. چنانچه علاقمند به شرکت هستید جای خود را از قبل از طریق تماس با گالری هنر منچستر رزرو نمایید

© All rights reserved

Monday 8 July 2019

شاهنامه‌خوانی در منچستر 174


در قسمت‌های قبل در مورد به پادشاهی رسیدن اردشیر، عدل و داد او و اندرزهایش خواندیم

اردشیر در سن هفتاد و هشت سالگی بیمار می‌شود و وقتی که می‌بیند مرگش نزدیک شده با فرزندش شاپور عهدی می‌بندد

چو سال اندر آمد به هفتاد و هشت
جهاندار بیدار بیمار گشت
 بفرمود تا رفت شاپور پیش
جهاندار بیدار بیمار گشت
بدانست کامد به نزدیک مرگ
همی زرد خواهد شدن سبز برگ
بدو گفت کاین عهد من یاددار
همه گفت بدگوی را باددار
سخنهای من چون شنودی بورز 
  مگر بازدانی ز ناارز ارز 

اردشیر می‌گوید: وقتی که همه‌ی کارها بدرستی پیش رفت و سرزمین‌های زیادی را گرفتم از عمرم کم شد. زندگانی گاه خوشی است و گاه رنج و غم. در این دنیا غم و درد با خوشی آمیخته است، بدون سختی شادی و آرامش نخواهد بود. اردشیر به پسرش شاپور می‌گوید که در این جهان بهترین کاری که می‌توانی بکنی این است که نگهبان تن و خرد خود باشی

چو کار جهان مر مرا گشت راست
فزون شد زمین زندگانی بکاست
ازان پس که بسیار بردیم رنج
 زمانی نشیب و زمانی فراز
چنین است کردار گردان سپهر
گهی درد پیش آردت گاه مهر
گهی بخت گردد چو اسپی شموس
به نعم اندرون زفتی آردت و بوس
زمانی یکی باره یی ساخته
ز فرهختگی سر برافراخته
بدان ای پسر کاین سرای فریب
ندارد ترا شادمان بی نهیب
 نگهدار تن باش و آن خرد
 چو خواهی که روزت به بد نگذرد 

اردشیر در ادامه‌ی سخنان خود به شاپور چنین می‌گوید: بدان که تخت پادشاهی و دین برای پایداری به هم وابسته هستند. آنها مثل دو دیبا هستند که با خرد به هم بافته شدند 

نه بی تخت شاهیست دینی به پای
نه بی دین بود شهریاری به جای
 دو دیباست یک در دگر بافته
برآورده پیش خرد تافته
نه از پادشا بی نیازست دین
نه بی دین بود شاه را آفرین
 چنین پاسبانان یکدیگرند
نه بی دین بود شاه را آفرین
 نه آن زین نه این زان بود بی نیاز
دو انباز دیدیمشان نیک ساز
 چو باشد خداوند رای و خرد
   دو گیتی همی مرد دینی برد
چو دین را بود پادشا پاسبان
تو این هر دو را جز برادر مخوان
چو دین دار کین دارد از پادشا 
مخوان تا توانی ورا پارسا
  
در اینجا کلمه‌ی دین را خود فردوسی معنی می‌کند که دین مغز داد است. پس دین را می‌توان‌ عدالت دانست

چه گفت آن سخن گوی با آفرین
که چون بنگری مغز دادست دین 

اردشیر ادامه می‌دهد که:  تخت پادشاهی با سه کار از بین می‌رود. اولین و مهمترین آن بیدادگری و ظلم پادشاه یا حکمران است دومی آن بالاکشیدن کسی که خیرش به هیچ‌کس نمی‌رسد و سوم دنبال آز و طمع بودن است.

سر تخت شاهی بپیچد سه کار
نخستین ز بیدادگر شهریار
 دگر آنک بی سود را برکشد
 سه دیگر که با گنج خویشی کند
به دینار کوشد که بیشی کند
 ز مرد هنرمند سر درکشد
دروغ ایچ تا با تو برنگذرد
به بخشندگی یاز و دین و خرد

اردشیر از شاپور می‌خواهد تا از دروغ دوری کند و بخشنده و با داد و خرد باشد

رخ پادشا تیره دارد دروغ
بلندیش هرگز نگیرد فروغ
نگر تا نباشی نگهبان گنج
که مردم ز دینار یازد به رنج
اگر پادشا آز گنج آورد
تن زیردستان به رنج آورد
کجا گنج دهقان بود گنج اوست
    وگر چند بر کوشش و رنج اوست

صفات ناپسندیده را هم اینگونه بیان می‌کند:  خشم، بدخواهی، ترس، خساست، کار امروز را به فردا انداختن، صحبتی را از بدگویان  پذیرفتن، نشستن با مردم بدنهاد و خبرچینی کردن.  اردشیر همچنین به شاپور می‌گوید که عیب‌جو نباش و تسلیم هوا و هوس نشو، حراف نباش، تظاهر به پارسایی در حضور دیگران نکن، همه‌ی حرف‌ها را بشنو و آنچه به نظرت دلپذیرتر بود قبول کن (یادداشتی به خود: در مورد اهمیت دل در انتخاب درست از غلط بازهم در شاهنامه صحبت شده و عقل بالاتر و برتر از دل نیست). همچنین اردشیر به  تفکر و سخن سنجیده گفتن در حضور فرهنگیان، موقع می‌خوردن و بزم با روی تازه بودن، درویشان که خواهان کمک هستند را خوار نشمردن وبخشش کسی که طلب بخشش می‌کند را پذیرا شدن سفارش می‌کند

هرانگه که خشم آورد پادشا
سبک مایه خواند ورا پارسا
 چو بر شاه زشتست بد خواستن
بباید به خوبی دل آراستن
وگر بیم داری به دل یک زمان
شود خیره رای از بد بدگمان
ز بخشش منه بر دل اندوه نیز
بدان تا توان ای پسر ارج چیز
 چنان دان که شاهی بدان پادشاست
  که دور فلک را ببخشید راست
 زمانی غم پادشاهی برد
رد و موبدش رای پیش آورد کند
بپرسد هم از کار بیداد و داد
این سخن بر دل شاه یاد
به روزی که رای شکار آیدت
چو یوز درنده به کار آیدت
دو بازی بهم در نباید زدن
چو یوز درنده به کار آیدت
که تن گردد از جستن می گران
    نگه داشتند این سخن مهتران 
+++
به فردا ممان کار امروز را
بر تخت منشان بدآموز را
 مجوی از دل عامیان راستی
که از جست وجو آیدت کاستی
وزیشان ترا گر بد آید خبر 
  تو مشنو ز بدگوی و انده مخور 
+++
بترس از بد مردم بدنهان
که بر بدنهان تنگ گردد جهان
 سخن هیچ مگشای با رازدار
که بر بدنهان تنگ گردد جهان
سخن را تو آگنده دانی همی
ز گیتی پراگنده خوانی همی
چو رازت به شهر آشکارا شود
دل بخردان بی مدرا شود
برآشوبی و سر سبک خواندت
خردمند گر پیش بنشاندت
تو عیب کسان هیچ گونه مجوی
که عیب آورد بر تو بر عیب جوی
وگر چیره گردد هوا بر خرد
    خردمندت از مردمان نشمرد 
+++
هوا چونک بر تخت حشمت نشست
نباشی خردمند و یزدان پرست
 نباید که باشی فراوان سخن 
 به روی کسان پارسایی مکن
سخن بشنو و بهترین یادگیر
نگر تا کدام آیدت دلپذیر
سخن پیش فرهنگیان سخته گوی
 گه می نوازنده و تازه روی
+++
مکن خوار خواهنده درویش را
چنین دار نزدیک او آب روی
هرانکس که پوزش کند بر گناه
تو بپذیر و کین گذشته مخواه

البته بغد از اینکه می‌گوید که کسی که اشتباه کرد و تقاضای بخشش می‌کند بپذیر توضیح می‌دهد که وقتی دشمن بترسد چاپلوس   می‌شود و سفارش می‌کند که وقتی وارد جنگ شو که دشمن از  جنگ هراسان است. در پیروزی از آنها باژ بگیر و به دنبال کینه‌جویی مباش و بر ارزش دلت  با دانش بیفزای

چو دشمن بترسد شود چاپلوس
تو لشکر بیارای و بربند کوس
به جنگ آنگهی شو که دشمن ز جنگ
بپرهیزد و سست گردد به ننگ
 وگر آشتی جوید و راستی
  نبینی به دلش اندرون کاستی
ازو باژ بستان و کینه مجوی
چنین دار نزدیک او آب روی
بیارای دل را به دانش که ارز
 به دانش بود تا توانی بورز 

اردشیر ادامه می‌دهد که این عهدی که با من بستی نگهدارباش و به فرزندانت هم بگو. هم‌چنین به کسی بد نکن

تو عهد پدر با روانت بدار
به فرزندمان هم چنین یادگار
چو من حق فرزند بگزاردم
کسی را ز گیتی نیازاردم
شما هم ازین عهد من مگذرید
نفس داستان را به بد مشمرید
 تو پند پدر همچنین یاددار 
  به نیکی گرای و بدی باد دار
+++
به بد کردن خویش و آزار کس
مجوی ای پسر درد و تیمار کس
 برین بگذرد سالیان پانصد
بزرگی شما را به پایان رسد
 بپیچد سر از عهد فرزند تو
هم انکس که باشد ز پیوند تو
ز رای و ز دانش به یکسو شوند
همان پند دانندگان نشنوند
بگردند یکسر ز عهد و وفا
به بیداد یازند و جور و جفا
جهان تنگ دارند بر زیردست
    بر ایشان شود خوار یزدان پرست
بپوشند پیراهن بدتنی
 ببالند با کیش آهرمنی
گشاده شود هرچ ما بسته ایم
ببالاید آن دین که ما شسته ایم
 تبه گردد این پند و اندرز من
  به ویرانی آرد رخ این مرز من 

در پایان اردشیر می‌گوید درود خداوند بر کسی باد که خرد و داد تار و پود وجود او را نشکیل می‌دهند. اکنون هم وقت پرکشیدن من رسیده تابوت مرا به دخمه بسپار و بر تخت ادشاهی بنشین. اردشیر این را می‌گوید و از دنیا می‌رود

ز یزدان و از ما بر آن کس درود 
که تارش خرد باشد و داد پود 
+++
کنون دخمه را برنهادیم رخت
تو بسپار تابوت و پرداز تخت
بگفت این و تاریک شد بخت اوی
دریغ آن سر و افسر و تخت اوی
چنین است آیین خرم جهان
نخواهد بما برگشادن نهان
انوشه کسی کو بزرگی ندید
نبایستش از تخت شد ناپدید
بکوشی و آری ز هرگونه چیز
    نه مردم نه آن چیز ماند به نیز

حال بعد از مرگ اردشیر بابکان چه اتفاقی میفتد می‌ماند برای جلسه‌ی بعدی شاهنامه‌خوانی در منچستر

در کانال تلگرام دوستان شاهنامه خلاصه داستان به صورت صوتی هم گذاشته می‌شود. در صورت تمایل به کانال بپیوندید

لغاتی که آموختم
ارز = قیت
ورزیدن = به کار بردن
زفتی = درشتی، تندی
بوس = خشم، ترس
دین = وجدان، آیین و اعتقاد به راهی خاص
آوری = پیروی کردن

ابیانی که خیلی دوست داشتم
ز یزدان و از ما بر آن کس درود 
که تارش خرد باشد و داد پود 

قسمتهای پیشین
ص1313 کنون پادشاهی شاپور گوی

© All rights reserved