هشتاد و چند سالگی وقتیه که هر چیزی معنای واقعی خودش رو پیدا می کنه، جای چشم زیبا رو نگاه می گیره، جای لب های غنچه رو لبخند و جای دست های لطیف رو نوازش. ادوارد هشتم پادشاهی بریتانیا رو واسه بودن با زنی که نمی تونست ملکه بشه رها کرد. جای کاخ های لندن رو اتاق اون زن گرفت، جای ثروت اسکاتلند رو لبخندش، جای سفرهای دور و دراز رو قدم زدن باهاش، جای مجلل ترین رستوران ها رو یک فنجان چای همراهش، ص203
قهوی سرد آقای نویسنده، روزبه معین، نشر نیماژ چاپ 25، 1396
حیف که آموخته ایم تا از واقعیت ها فراری باشیم به هر بهانه ای. واقعیت این است که دوستت دارم فراوان ولی شاید بهتر باشد دیدار بعدی ما بماند تا تو هشتاد و چند ساله شوی و من هزاران ساله
:)
© All rights reserved
No comments:
Post a Comment