به پست قبلی در وبلاگم نگاه کردم در عنوانش به چایخانه اشاره کرده بودم، حتی برای خودم هم این لغت عجیب میاید. لغت قهوه خانه بیشتر مانوس است تا چایخانه. با این بحث مجددا برمی گردیم به چرخه کلمات که قبلا هم به آن اشاره کرده ام.* باری در ابتدا مردم ایران اهل نوشیدن قهوه بودند (شاهد وفور قهوه خانه در ترکیه هستیم، احتمالا ما هم نظیر آن را داشته ایم) و از همان دوره نام قهوه خانه باقی است. بعد چای مد شده (آنهم چای قند پهلو که تاریخچه اش و ارتباطش با مشروطه را شنیدیم)، امروزه مجددا بازار قهوه گرم شده و در خیلی از مواقع اگر بخواهی کلاس بگذاری بهتر است قهوه را به چای ترجیح دهی. چندی پیش در مجلسی بودیم، میزبان سفارش چای و قهوه می گرفت. گقتم "برای من چای لطفا". نگاهی پر از دلسوزی بمن انداخت و گفت "ولی شما باید اهل قهوه باشی" خلاصه از استدلال عجیب و غریبی که برای اثبات تئوریش استفاده کرد خنده ام گرفت ولی چیزی نگفتم. در انگلستان هم ابتدا مردم اهل قهوه بودند و با مد شدن چای (که گویا در ابتدا گران قیمت بوده و اکثرا چای را در ظروف مخصوص قفلدار نگهداری می کردند) قهوه کمتر مصرف می شده. امروزه مجددا با هجوم قهوه خانه های مدرن و شیک ایتالیایی و امریکایی مجددا نوشیدن قهوه بالا گرفته و ملت چای دوست انگلستان هم کم کم به قهوه روی میاورند. خلاصه تب قهوه دوستی حسابی بالاگرفته. عجیبه که سنت ها و رسوم هم بدین قسم مد می شوند و کمی بعد هم فراموش. ولی واقعیت دردناک این است که خیلی راحت به بهانه ی پیروی از رسم خاصی یا عصیان علیه همین رسوم زودگذر قضاوت ها کرده و می کنیم. نمی شود از این رسوم گفت و به شعار "فرزند کمتر، زندگی بهتر" که زمانی ورد زبان خیلی ها بود و حتی بر دیوارها نوشته شده بود، اشاره نکرد. خلاصه گویا همه چیز حتی اصول و اعتقادات هم فصلی است
2 comments:
البته واضح و مبرهن است که در عنوان«قهوهخانه» از نام «قهوه» استفاده شده و اینا
Post a Comment