Thursday, 13 June 2013

موسم خداحافظی


همه چیز حتی ارتباط در جایی به پایان می رسد. چه خوب است که در گاه رفتن با دلی خوش و خاطراتی زیبا از دوستان جدا شویم

 افتخار داشتم که در طی سه سال گذشته با دوستان ایران دوست و فرهنگ پرور در جهت شناسایی تمدن و فرهنگ ایران و ایرانی همراه شوم. این پست تشکری است از تمامی اعضای قدیم و حال کانون فرهنگی و هنری ایرانیان منچستر. ممنون از اینکه مرا در جمع خود پذیرفتید. همکاری با تک تک شما عزیزان که با وجود همه مشکلات و نبود امکانات برخلاف موج تبلیغات منفی از جانب دوست و دشمن گام برمی دارید، از مباهات من است

به امید روزگاری بهتر

© All rights reserved

Monday, 10 June 2013

شاهنامه خوانی در منچستر - 22

داستان تا جایی رسیده بود که زال نامه ای برای پدر می نویسد و در آن نامه از عشق خود به رودابه خبر می دهد و از پدر  چاره می جوید. سام با ستاره شناسان گفتگو می کند و از آنان می پرسد که نتیجه وصلت این دو چه خواهد شد و آنها هم نوید بدنیا آمدن فرزندی شایسته را دادند


ز مادر بزادم بران سان که دید
ز گردون به من بر ستمها رسید
پدر بود در ناز و خز و پرند
مرا برده سیمرغ بر کوه هند
+++
یکی کار پیش آمدم دل شکن
که نتوان ستودنش بر انجمن
پدر گر دلیرست و نراژدهاست
اگر بشنود راز بنده رواست
من از دخت مهراب گریان شدم
چو بر آتش تیز بریان شدم
ستاره شب تیره یار منست
من آنم که دریا کنار منست
به رنجی رسیدستم از خویشتن
که بر من بگرید همه انجمن
اگر چه دلم دید چندین ستم
نیارم زدن جز به فرمانت دم
چه فرماید اکنون جهان پهلوان
گشایم ازین رنج و سختی روان
+++
ازین مرغ پرورده وان دیوزاد
چه گویی چگونه برآید نژاد
+++
ستاره شناسان به روز دراز
همی ز آسمان بازجستند راز
بدیدند و با خنده پیش آمدند
که دو دشمن از بخت خویش آمدند
به سام نریمان ستاره شمر
چنین گفت کای گرد زرین کمر
ترا مژده از دخت مهراب و زال
که باشند هر دو به شادی همال
ازین دو هنرمند پیلی ژیان
بیاید ببندد به مردی میان

کلماتی که آموختم
گوپال = گرز آهنی
دیزه = رنگ بخصوص رنگ سیاه 
کنام = آشیانه
سنان = سرنیزه
اورنگ = گام
خنک = خوش، خرم


قسمت های قبلی
151
© All rights reserved

Thursday, 6 June 2013

روز هشتم با آفتاب

Hoopers, Wilmslow


حدود ساعت پنج بعد إز ظهر بود كه بالآخرة توانستم براي لحظه أي بشينم
Coffee latte
را روي ميزي كنار پنجره گذاشتم و روی صندليی آرام گرفتم. حالا حدود يك ربعي مي توانستم هم به پاهاي خسته أم استراحتي بدهم هم با نوشيدني گرمي جان تأزه أي بگيرم و نگاهی به کتاب جدیدی که خریده بودم بیندازم. کمي روي صندليم جابجا شدم. خستگي يك روز پر مشغله با تمام پياده روي ها و رانندگي هايش در تنم موج مي زد. ساق پاهايم مور مور مي شد و كمرم درد گرفتم بود. خون در انگشتان پاهايم گویا به دماي جوش نزديك مي شد. دلم مي خواست براي لحظه أي هم شده سرم را روي دستانم تكيه بدهم و چشمانم را روي هم بگذارم

***

غير إز من و اقايي كه پشت ميز روبرویی نشسته و مشغول خواندن روزنامة است و كار كنان كافي شاپ كه كم كم براي بسته شدن كافي شاپ آماده مي شدند كسي در اطراف  نیست و در اين "كسي نبودن" ارامشي  است نادر. حيف كه زمان خيلي زود گذشت و بأيد دوباره راه بیفتم.  امروز آفتابي است و همراهي خورشيد چه لذت بخش است. می دانم حتي وقتي تنهايي بيداد مي كند، دستان گرم خورشيد روي شانه هايم خواهد بود

 برای فرار از همه دردها به آغوش آفتاب پناه خواهم برد
5/6/13

© All rights reserved

سیمین، ساکن جزیره سرگردانی - فیلمی از حسن صلح جو




Fetal pain


http://uk.news.yahoo.com/unborn-babies-show-pain-womb-005357417.html#d546fog


Saturday, 1 June 2013

Even in this cold spring


In our garden

 واقعا جای تعجب است که این کبوترها با وجود سرمای شدید امسال جوجه دارند

وسطی که طوق دور گردن ندارد بچه امسالی است


© All rights reserved

Hands of an artist


To Trudy

She must be using lots of yellow colour
:)

© All rights reserved

تزریق عضلانی

همه ما ضمن اینکه خیلی بهم شبیه هستیم، متفاوت هم هستیم. این تفاوت به نوبه خودش می تواند جالب و آموزنده هم باشد. گاهی خوب است که به اختلافات میان افراد یا سیستم های متفاوت فکر کنیم و از مجموع آنها نکته ای بیاموزیم

 یکی از این تفاوت ها، اختلاف بین سیستم پزشکی انگلستان و ایران است. هر یک از این دو سیستم نکات مثبت و ایرادهای خود  را دارد. سیستم معمول پزشکی انگلیس طوری است که پول در ارتباط بیمار و پزشک دخیل نیست و چه دارا باشی و چه ندار، از  مراقبت پزشکی برخوردار خواهی شد. البته مراحل تشخیص و درمان به کندی پیش می رود و تا رسیدن به متخصص باید صبر ایوب و عمر نوح داشت. در ایران همه چیز حتی تشخیص و درمان را باید  با پول خرید، ولی چنانچه پول کافی برای این منظور داشته باشی، درمان به راحتی و با سرعت انجام می شود و نیازی به ایوب و نوح بودن نداری، البته به شرطی که قارون باشی

 همچنین در انگلستان برای معالجه در مراحل ابتدایی و غیر پیشرفته بیماری معمولا از شیوه های کم تهاجمی تر درمان استفاده می شود و درمان دارویی با داروهای خوراکی یا موضعی انجام می شود و به ندرت اثری از آمپول می بینی.  آمپول هایی چون آمپول آنتی بیوتیک که حتی برای درمان سرما خوردگی های معمولی هم به راحتی در ایران استفاده می شوند به علت ایجاد مقاومت در برخی از میکروب ها، برای نسل های آینده می تواند عملی خطرناک و ریسکی باشد. البته محافظه کاری سیستم پزشکی انگلیس در استفاده از داروهای تزریقی در بیماری های دیگر که سرعت درمان در بهبودی موثر است نیز درخور انتقاد است

!خلاصه، وای بر ما که نه نوح هستیم و نه ایوب و نه به گنج قارون دسترسی داریم

لازم به تذکر است که این بحث شامل خیلی از داروها (مانند انسولین) که فقط به شیوه تزریقی استفاده می شوند، نمی باشد




© All rights reserved