Thursday, 28 October 2010

یادی از پروین اعتصامی

این شعر تو لیست ایملهای امروزم بود. ممنون از دوست عزیزی که به یاد منهم بودند. تو این روزها، که به روز جهانی کوروش نزدیک میشیم، تو روزهایی که جا داره بیشتر به ایران و دوران ابهت ایران و اوج آزادگی ایرانیها فکر کنیم. چه بهتر که یادی هم از یک شیر زنان ایران داشته باشیم

 در هزاره های پیش پدران و مادرانمان چگونه و تحت چه قوانینی می زیستند. در کتابهای مرجع تاریخی که در غرب رواج داره و اکثرا بازتاب افکار و نظرات مغرضانه یونانیهای باستان است، سعی فراوان شده که چهره ایرانیان و امپراطوری عظیم پارس رو به گونه ای وحشیانه جلوه دهند. کما اینکه شاهد انعکاس این امر در خیلی از فیلمهایی که بر مبنای همین به اصطلاح اسناد تاریخی ساخته شده، بوده و خواهیم بود. باز جای شکرش باقیه که دولت ایران می کوشه که واقعیت رو به جهانیان تذکر بده و کودکانمان رو نیز از طریق کتابهای تاریخ با این دوران آشنا می کنه. خدا رو صد هزار
!مرتبه شکر


زنده یاد پروین اعتصامی

پس نوشته
شعر را از این صفحه در تاریخ 14 دسامبر 2012 حذف کردم

5 comments:

Anonymous said...

بسيار زيبا
ممنون

Shahireh said...

ممنون از شما که به این سرعت به اعلام نظر هم رسیدید!

خیلی برام جالب بود
ممنون

Parvin Bavafa said...

خانم شهیره جالب اینجاست که نوشته های دیگران را در وبلاگت خق خود میدانی و از دیگران خواستهای که حق تورا محفوظ بدارند. اما بی شرمانه به شاهکار من دستبرد میزنید و آنرا به این و آن می بخشید که فورا آن را از وبلاگت پاک کن و یا متن کامل شاهکار مرا همراه با ویدیوهایش با ذکر نام بزرگ من جایگزین آن کن. پروین اعتصامی در خواب هم چنین شعری نمیتوانست بسراید زیرا که زنی خانه نشین بود.
مورد توجه افرادی که شعر مرا بنام فروغ فرخزاد و پروین اعتصامی در وبلاگهای خود درج کرده اند. خواهشمندم برای پیشگیری از هر برخورد قانونی آنرا کاملا از وبلاکهای خود حذف کرده و در صورت تمایل متن کامل آنرا که در همین وبلاگ زیر نام من موجود است جایگزین آن کنند
که من "پروین باوفا" فروغ شعر ایرانم
که من آزاده زن فرزند ایرانم
که آرتیمس سپهسالار ایران در نبرد ناوگان پارس و یونانم
که جای پای من بر چهره سرخ و سپید و سبز ایران است
شعروآهنگ و اجرا:پروین باوفا
http://youtu.be/40C9Zl2z0Ik
http://youtu.be/nx5s1851bgY

من پروین باوفا، شاعر،نقاش،نویسنده، آهنگساز،ترانه سرا و طراح مقیم کالیفرنیا، (حماسه زن پارسی) را که درزیر ملاحظه میکنید را 23 سال پیش سروده ام که هم متن پارسی، هم انگلیسی و هم ویدیوهای آن درطول همه این سالها ازطریق رسانه های گوناگون پخش و منتشر و مورد توجه وستایش پارسی زبانان جهان قرارگرفت چونان دو حماسه دیگرم حماسه پرواز (دخترم آغاز پروازت مبارک) و حماسه میلاد ( دخترم سالروز میلادت مبارک) توسط برخی از هم میهنان بی خرد و پلید اندیشه به تاراج رفته و با متنی آشفته و عنوانی غلط "که من پروین فروغ شهر ایرانم" به نام شعرای دیگر چون فروغ فرخزاد، بویژه پروین اعتصامی که سبکی سنتی داشت و هرگز شعرحماسی،تاریخی و اوزان نیمایی نسروده بود از طریق ایمیل، وبلاگ، سایت و فیس بوک منتشر کرده اند که بدلیل استقبال بویژه جوانان ایرانی بیش از حدود 150 صفحه گوگل را اشغال کرده بود که در طول ماهها توانستم ازطریق پیگرد قانونی بسیاری از آنها را ببندم اما هنوز بنام شاهکاری از پروین اعتصامی دست به دست گشته و در وبلاگها و سایتهای جدید سبز میشود که خواهش میکنم با من همکاری کرده و از راه اشتراک گذاشتن شعرولینک ویدیوهای آن در روشن کردن حقیقت و رسوا کردن این افراد نادان بی فرهنگ با من همکاری کنید.

Parvin Bavafa said...

از پروین باوفا
"حماسه زن پارسی"
مرا ای مرد
مرا ای بیخبر از درد
برو دیگر..
مرا آسان مخوان یک زن
مخوان آسان مرا یک زن
زنی چون من
که از بهر وطن
کرده سپراین تن
نه آن لیلی مجنونم
.. نه آن شیرین فرهادم
که من پروین فروغ شعرایرانم
نه پوراندخت .. نه آزرمدخت
..نه آتوسا .. نه پانته آ
که آرتیمس سپهسالار ایران
درنبرد ناوگان پارس و یونانم
مرا بیداد تو شاهد به تاریخی
که می بالیده برنامم
* * * * **
مرا گر درمقام همسری بینی
نه یک همخواب و هم بستر
که یک همراه ، یک یاروفادارم
نه یک برده ، مکن اینگونه انکارم
مینگارم تو بی پندار
اگر با جورسنگین تو می سازم
اگر درآتش کین تو می سوزم
مپندارم که راه رستگاری را نمیدانم
که جوشد خون ایرانی به شریانم
مرا فردای فرزندم
مرا عشق به دلبندم
چنین برپازده زنجیر
مرا ایمان به آرمانم
مرا عهد به پیمانم
نموده این چنین با دردتو درگیر
اگرمادرنبود کی بود تورا جانی؟
که آزارم دهی اینسان به آسانی
بدون من کجا میداشت تاریخ تو؟
آرش با کمانش
کاوه آهنگرو آن گرزو سندانش
بدون من کجا میداشتی آن شاعر طوسی
نگهبان زبان پارسی ، استاد فردوسی
* * * * * *
مرا گر درمقام مادری بینی
مگوبامن که فرشی از بهشت
درزیرپایم پهن گستردی
نگاهم کن، نگاهم کن
که زیرپای من دنیا به جریان است
زنورعشق من رخشنده کیهان است
که با دستان من
گهواره گردون به دوران است
که جای پای من برچهره ی
سرخ وسپید وسبزایران است
مرا گردرمقام مادری بینی
مگوبامن که فرشی از بهشت
درزیر پایم پهن گستردی
نگاهم کن، نگاهم کن
که درهرخانه ای بامن
بهشتی لاله گون ازعشق میروید
که در آغوش من انسان
مرام صلح و آزادی می آموزد
تو با دستان نیرنگت
مگستر زیر پایم
مخمل پوشالی فرش بهشتی را
که یک زن را
نیازی نیست پاداش
این همه نیکوسرشتی را
بروای مرد مبرآسان به لب نامم
که من آزاده زن فرزند ایرانم
برو پیشینه ات را بین
برو تاریخ از سرخوان
به دورانی که کارت سستی و آسودگی بوده
همه آوارگی ،ویرانگی بوده
مرا پیشه، هنر، فرزانگی ، سازندگی بوده
* * * * * *
دهانم ازچه می بندی؟
به دست و پای من ای مرد
تو زنجیر حقارت از چه می بندی
که فرهنگ مرا
هرگز نبوده با چنین اندیشه پیوندی
تو رویم ازچه می پوشی؟
کلامم ازچه می چینی؟
توبهر خواری ام ای کهنه جو
بیهوده میکوشی
هراس تو زرویم نیست
بیم تو ... زمویم نیست
چون آزادی برگهای تنم جوشد
از اینرو پیک خاموشی
زنی بر نام من مهر فراموشی
برو ای مرد، برو دیگر
برو این دام بر مرغ دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه
پروین باوفا، ارواین اکتبر 1989

Shahireh said...

خواننده محترم

بابت اطلاع شما باید بگویم که وبلاگ من عموما شامل نوشته های خود من می باشد، البته گاهی هم که به مطالبی برمی خورم که فکر می کنم خواندنشان برای دیگران می تواند مفید باشد در اینجا با خوانندگان شریک می شوم البته رعایت حق دیگران و احترام به قانون کپی رایت از مواردی است که شدیدا به آن پایبندم

چنانچه توضیحات کنار صفحه اصلی را بخوانید متوجه خواهید شد که دیگران هم می توانند از نوشته های من با ذکر نام نویسنده استفاده کنند

این نکنه را متقابلا هم در اینجا و هم در بقیه پست های دیگر رعابت کرده ام. با توجه به مرجعی که داشته ام نویسنده این قطعه پروین اعتصامی اعلام شده. البته قبول دارم که منابع اینترنتی چندان هم عاری از اشتباه نیستندو من حتما به این مورد رسیدگی می کنم و چنانچه اشتباه از مرجعی باشد که از آن استفاده کردم، حتما نوشته شما را از وبلاگم بر می دارم و پیشاپیش بابت این اشتباه معذرت هم می خوانم

در اینجا قصد قضاوت در مورد نحوه برخورد شما و کلماتی که استفاده کردید را ندارم ولی متاسفم کسی که خود را حتی از بزرگان ادب پارسی والاتر می شمارد
برای بیان منظورش به
نوهین روی آورده