Sunday, 26 November 2017

آفتاب

ترا چگونه بنويسم، آنگونه كه هستى؟ وقتى هستى اى هستى كه هست من بسته به هست اوست. حتى در نبودت با تصور حضورت در دوردست جان گرم مى شود و نفس مست. در هيبتى غريبانه تار و پود جامه اى هستى كه فريبانه عريانى أشك هايم را مى پوشاند، تكلم را به صدايم مى بخشد و شادى را به لحظه هايم تزريق مى كند. همچون نوزادى كه در غيبت ارتباط خونى مى گريد تا ريه اش به اكسيژن آلوده گردد، ميبارم. مرا به عرفان بودنت بيالاى و با غوغاى حضورت آتش سكوت سوزان خاموشيت را خاموش گردان كه صداى پايت طنينى دارد به وسعت آرامش.
#شهيره_سنگريزه 🌻
پاييز ٢٠١٧، منچستر

© All rights reserved

No comments: