برنامه دیشب یکی از بهترین شب های شعری بود که در کنار ادب دوستان و پارسی زبانان داشتیم. خیلی از دوستانی که مدتها به دلائل مختلف موفق به دیدارشان نشده بودم، حضور داشتند و خیلی از اشعار و ترانه های دلخواه من هم اجرا شد. یکی از تصنیف ها، "بشنو از نی ..." از مولانا و یکی "بهت" سروده فریدون مشیری (قسمتی را در زیر آورده ام) بود. چقدرترکیب این دوکار هماهنگ در عین تضاد بود
...
دیگر
در قلب من نه عشق، نه احساس
دیگر در جان من نه شور، نه فریاد
دشتم اما در او نه ناله ی مجنون
کوهم
اما در او نه تیشه ی فرهاد
هیچ نه انگیزه ای که هیچم، پوچم
هیچ نه اندیشه ای که سنگم، چوبم
...
گمونم بشه اینطور جمع بندی کرد که: "نی" شرح حال اشتیاق را وصف می کند و "بهت" شرح حال آرامش بعد از طوفان
بعد التحریر: آرامش بعد از طوفان که چه عرض کنم، شاید ویرانی کلمه مناسب تری است
© All rights reserved