شب شعر
از معدود مرهم های کارساز بر زخم زندگی، شعر و موسیقی است. چه خوشبختیم که موقعیت این را داریم که گاهی دور هم جمع شویم، شعری بخوانیم و سخنی در مورد ادبیات داشته باشیم
شعر انتخابی من بوسه بود از سیمین بهبهانی
گر بوسه می خواهی بیا، یک نه دو صد بستان برو
اینجا تن بی جان بیا، زین جا سراپا جان برو
صد بوسۀ تر بخشمت، از بوسه بهتر بخشمت
اما ز چشم دشمنان، پنهان بیا، پنهان برو
هرگز مپرس از راز من، زین ره مشو دمساز من
گر مهربان خواهی مرا، حیران بیا حیران برو
در پای عشقم جان بده، جان چیست، بیش از آن بده
گر بندۀ فرمانبری، از جان پی فرمان برو
امشب چو شمع روشنم، سر می کشد جان از تنم
جان ِ برون از تن منم، خامُش بیا سوزان برو
امشب سراپا مستیم، جام شراب هستیم
سرکش مرا وزکوی من افتان برو، خیزان برو
بنگر که نور حق شدم، زیبایی مطلق شدم
در چهرۀ سیمین نگر، با جلوۀ جانان برو
رهایی در انتخاب سوژه و واژه در شعر بخصوص در بین سروده های شعرای زن مشرق زمین ستودنی است. جانش از گزند روزگار مصون باد