Friday, 31 August 2012

کمی تا قسمتی نامترادف



دقیقا یادم نمی اید که کی و توسط چه کسی با نماد دست حضرت ابوالفضل (که به شکل پنج انگشت است)  آشنا شدم، ولی احتمالا بی ارتباط با دنیای کودکی و سفرهای تابستانی ام به مشهد و اقامت در خانۀ پدربزرگ و مادربزرگم نبوده. بهر حال همیشه این نماد را علامتی وابسته به آرمانی خاص تلقی می کردم.

سالها بعد در طی سفری به کشوری عربی به علامتی مشابه آنچه دست حضرت ابوالفضل می نامیدم برخوردم، البته در نمونه عربی این نماد غیر از سه انگشت وسط،  دو انگشت دیگر شبیه شست هستند





نقش کاشی، تونس


 وقتی بارها و بارها بر سر در خانه ها و مغازه ها، به صورت طرح بر ظروف، کاشی ها و  پوسترهای مختلف آن علامت تکرار شد کنجکاویم برانگیخته شد و تصمیم گرفتم معنی علامت را بپرسم
the hand of Fatima
دست فاطمه نامی بود که به علامت می دادند  و توضیح داده شد که نمادی است برای خوش اقبالی و دوری از چشم شوم

نقوش روی در، تونس

کاشی های تزئینی، تونس

وقتی نگاهی به تعریف دست فاطمه در ویکیپدیا
 انداختم اشاراتی دیدم مبنی بر اینکه این نماد را هرقومی  به شیوه ای نامیده اند و این مبحث  پیچیده تر از آن است که زمانی می پنداشتم.
حدود دو سال پیش در شعبه کارتیه در فروشگاه هروتس لندن این نقش را باردیگر دیدم که اتیکت قیمت سنگینی بر آن خورده 


کارتیه، لندن


با این طرح در لندن برخوردم، جالب اینکه حالت دست بیشتر به طرح هایی که در ایران دیده بودم شبیه بود تا نمونه های عربی آن



نتیجه اخلاقی مشاهدات صد من یک غاز بنده: ممکن است علامات و نمادهای آرمانی در فرهنگ های مختلف دارای معانی متفاوتی باشند، ولی می شود از همه آنها پول ساخت




© All rights reserved

Thursday, 30 August 2012

Incomplete

Louvre museum, Paris

چیزی کم دارم
که بدون آن زندگی 
در والاترین مرحله
و آزادترین صورتش
 به زنده بودن محدود می شود
...
بیا و نامحدودم کن

© All rights reserved

Wednesday, 29 August 2012

Past


Good days don't last!
روزهای خوش مثل شکوفه های درختند، با آمدنشان غوغا می کنند ولی دوامی ندارند. دلم برای دیدن حتی یک شکوفه تنگه
© All rights reserved

Monday, 27 August 2012

نیاز

:کتاب حاجی بابای اصفهانی، نوشته جیمز موریه، ترجمه مهدی افشار را می خواندم به این جمله رسیدم
احتیاج سوارکار پر توانی است با مهمیزی تیز که یابوی لنگی را چنان کند که اسبی هیون نتواند آن چنان کند 

© All rights reserved

Saturday, 25 August 2012

از فضل پدر تو را چه حاصل؟

سری به قسمت آمار صفحه ام زدم
امروز کسی با جستجوی نام صادق هدایت به صفحه من رسیده


 نمی دانم این احساس غرور بی معنی از چه رو و برای چیست



© All rights reserved

اسفناک

سفری بود جدا از همه سفرها
آخرین دیدار
آخرین پرواز

رخت بر بستن از دنیای فانی در سرزمینی غریب که به قصد دیداری چند روزه به آن شتافته بود، تلخی عظیم تری از غم رفتن های معمول دارد

اکنون در تابوتی چوبی او را به سمت خانه می برند
و جمعی سیاه پوش منتظر برگشت او هستند

آسمان سنگین می بارد
غمی آشنا در پیامد رفتن کسی که حتی اسمش را نمی دانم سینه ام را انباشته
دلم تنگه تنگه


روحش شاد

© All rights reserved

Friday, 24 August 2012

همسایه علاقمند به کشت و کار هم بد نیست

دیروز یکی از همسایه ها دسته ای لوبیا سبز را که خود در باغچه کاشته بود برایمان آورد، لوبیاهایی که همان روز دیس لوبیاپلوخانه ما را با عطر و طعم لذیذ خود مزین کردند
امروز چی بپزم؟

© All rights reserved

Wednesday, 22 August 2012

آیا خواهد دانست؟

امروز یک قاصدک را از تار عنکبوتی نجات دادم، پیغامی را آهسته برایش زمزمه کردم و به دست باد سپردمش. شاید به خاطر 
اینکه آزادش کردم پیام را به صاحب پیام برساند

© All rights reserved