Pages

Tuesday, 9 August 2016

تبلیغات

Iran this summer was different. From one side I was impressed with the way that the trees and green spaces were looked after in the dry and hot weather and from another I was shocked by the amount of adverts and billboards in the streets 

تابستان 1395 اولین سفر به ایران، جایی که دیگه مادر منتظرم نبود. خودم را برای سفری سخت آماده کرده بودم با این حال روبرو شدن با جای خالی مادر آسان نبود.  با اتکا به مشغولیاتی چون کارهای بنیاد فرنگ، دیدن اقوام و عکاسی خودم را سرگرم کردم تا از این مرحله عبور کنم

 فرصت گسترده ای برای دیدن و تحلیل آنچه دیده بودم داشتم، شاید خیلی بیشتر از آنچه معمول است. ایران را بشدت دو قطبی دیدم. از یک سو سرشار از زیبایی و صداقت از سوی دیگر خیلی غریبه و شدیدا مادی؛ اصلا غرقه در مادیات  در جامعه ای که تبلیغات وحشتناک بر همه تار و پودش تنیده شده. اکثر چهار راه ها آلوده به تابلوهای عظیم تبلیعاتی است. نمی گویم خارج از ایران بهشت است و از مادی گرایی و زیاده خواهی خبری نیست. اوضاع همه دنیا بهم ریخته و خیلی از ما به بیراهه رفتیم. همچنین نمی گویم که تبلیغات جهت آگاهی و اطلاع رسانی مفید نیستند ولی متاسفانه ترکیب تبلیغات بی اندازه و باورهای غلط نتیجه خوبی ندارد و دامنه ی دید و فکرهای کوتاه را حتی حقیرتر از آنچه هست می کند. و چنانچه یاد گرفته باشیم تا هر چه را می شنویم و می بینیم باور کنیم دیگر خر بیار و باقالی بار کن

 البته از انصاف نباید گذشت، دست اندرکاران (حداقل در مشهد) توانمدی خود را در ایجاد و نگهداری فضاهای سبز در میادین و خیابان ها آنهم در هوای گرم و خشک تابستان خوب به نمایش گذاشته بودند. به طوریکه نمیشد بدون تحسین ازمیادین شهر عبور کرد. مجسمه ها و نقاشی های شهری (بخصوص همراه تابلو شناسنامه آنها) هم دیدنی بودند. امیدوارم بیشتر به حیات سبز و هنر بپردازیم و کمتر به تبلیغ فلان گوشی و آرمانی زندگی کردن و هزاران خواسته ی معقول و نامعقول و عجولانه




از همه تبلیغاتی که دیدم این یکی خلاقانه تر بود. ایده این کار از کیه؟


این یکی را می شود گفت استفاده بهینه از تبلیغات

آفرین به تمامی تیمی که در آفرینش و نگهداری فضای سبز کوشا هستند

© All rights reserved

No comments:

Post a Comment

Note: only a member of this blog may post a comment.