در پناه آفتابی پاییزی روی ایوان با هم صبحانه خوردیم. از زردی برگهایی که کف حیاط را پوشانده بودند و سوز بی جان هوا نترسیدم. فقط به لیوان چایم نگریستم . همه رنگ بود و عطر. کسی در گوشم زمزمه می کرد: خوشبختی حس لحظه ای معمولی به شیوه ای متفاوت است
© All rights reserved
Perfecttttttttttttttttttttttttttttttttttttttttttt
ReplyDelete...