Pages

Saturday, 26 October 2024

Who AM I?


A night in November

The aroma of autumn drowned in the smell of gunpowder

Surface-to-air missiles shriek

The hostile light of the rockets sparkle in the thick blackness of the night.

Fear hoist

You could be the one who is going to be killed tonight: a woman, a man or a child, someone familiar with pain

Someone whose voice is ignored in the din of ignorant politicians' war trumpets

Planes don't fly over your city's sky, but ignore how you writhe in pain on the ground under the same sky

A crowd's tiptoeing around the blood gushing out from your torn skin

They do not even hear your cry for help as they pass over your injured limbs

Held their noses and avert their eyes from the grotesque sight of your dead body they pretend to be busy with their own work

Still, thousands and thousands of people sing along with your muffled cry: No to war! No to war! No to war!


شبی از شب‌های نوامبر

عطر پاییزغرق در بوی باروت

موشک‌های زمین به هوا نعره‌زنان

چشمک نور عقیم موشک در سیاهی غلیظ شب

هراسی آشنا

می‌توانی کسی باشی که قرار است امشب کشته شود

زنی، مردی یا کودکی درد آشنا

کسی که هیچکس برای شروع دوره‌ی دیگری از قتل‌و‌عام نظرت را نپرسید

کسی که صدای شکستن بغض پدر و آه سرد مادرت در هیاهوی کرنای جنگ سیاست‌مردان نادان نادیده گرفته شد

از آسمان شهر تو عبور نمی‌کنند ولی فراموش می‌کنند روی زمین و زیر همان آسمان تو چگونه از درد بر خود می‌پیچی

جمعی مست از سرخی خونی که از پوست پاره شده‌ات فوران می‌کند مشغول پایکوبی‌اند

گروهی دست‌ها برگوش ناله‌ی تو را نشنیده می‌گیرند و از کنارت عبور می‌کنند

عده‌ای نگاهشان را از لبان پرعطش‌ت برمی‌گردانند و به کار خود مشغول می‌شوند و برای دوری از بوی تعفن پیکر بی‌جانت راهشان را کج می‌کنند

همزمان اما هزاران انسان همراه با ناله خفه تو فریاد می‌زنند

نه به جنگ! نه به جنگ! نه به جنگ!



© All rights reserved

No comments:

Post a Comment

Note: only a member of this blog may post a comment.