ر قرنطینه ماه مارس 2021 این بخش را از طریق زوم در کنار هم خواندیم
چهل و پنجمین جلسه در قرنطینه
پادشاهی یزدگرد، سلسله ی ساسانیان و شاهنامه با کشته شدن یزدگرد به پایان رسید. به ابیات پایانی فردوسی بعد از پایان ماجراهای شاهنامه می پردازیم.
در ابتدای این بخش به فردوسی به عنوان محقق برمی خوریم که به وضوح اطلاعاتی در مورد سن خود در هنگام به اتمام رسانیدن شاهنامه می دهد. شست و پنج سال احتمالا سن او در هنگام پایان نسخه ی اول شاهنامه بوده
در سن شست و پنج سالگی فردوسی شاهد آن است که بزرگانی برای نسخه برداری از شاهکار او جمع آمده اند و به رایگان از روی کتاب او نسخه برداری می کنن و جز احسنت گفتن در قبال آن چیزی نمی پردازند. فردوسی از سختی و دست تنگی می گوید و با اینکه گنجینه ای بنام شاهنامه را در دست داشته برای گذر روزگار خود به دوستانی نیازمند بوده که حامی او باشند. از علی دیلمی و حسین قتیب یاد می کند، درود بر روان پاک این بزرگان باد که نامشان را فردوسی جاودانه کرده
چو بگذشت سال ازبرم شست و پنج
فزون کردم اندیشهٔ درد و رنج
به تاریخ شاهان نیاز آمدم
به پیش اختر دیرساز آمدم
بزرگان و با دانش آزادگان
نبشتند یکسر همه رایگان
نشسته نظاره من از دورشان
تو گفتی بدم پیش مزدورشان
جز احسنت از ایشان نبد بهرهام
بکفت اندر احسنتشان زهرهام
سربدرههای کهن بسته شد
وزان بند روشن دلم خسته شد
ازین نامور نامداران شهر
علی دیلمی بود کوراست بهر
که همواره کارش بخوبی روان
به نزد بزرگان روشن روان
حسین قتیب است از آزادگان
که ازمن نخواهد سخن رایگان
ازویم خور و پوشش و سیم و زر
وزو یافتم جنبش و پای و پر
نیم آگه از اصل و فرع خراج
همیغلتم اندر میان دواج
جهاندار اگر نیستی تنگ دست
مرا بر سرگاه بودی نشست
حال فردوسی در سن هفتاد و یک سالگی است که ابیات زیر را می نویسد و شاهنامه را به محمود تقدیم می کند
چو سال اندر آمد به هفتاد ویک
همی زیر بیت اندر آرم فلک
همی گاه محمود آباد باد
سرش سبز باد و دلش شاد باد
چنانش ستایم که اندر جهان
سخن باشد از آشکار ونهان
مرا از بزرگان ستایش بود
ستایش ورا در فزایش بود
که جاوید باد آن خردمند مرد
همیشه به کام دلش کارکرد
همش رای و هم دانش وهم نسب
چراغ عجم آفتاب عرب
و حال تاریخ پایان قصه ی یزدگرد (آخرین قسمتی که در شاهنامه آمده) را داریم بیست و پنجم ماه اسفند که بنا به روایتی بیست و پنجم تاریخ خیامی برابر با نوزدهم اسفند تاریخ باستان می شود
سرآمد کنون قصهٔ یزدگرد
به ماه سفندار مد روز ارد
ز هجرت شده پنج هشتادبار
به نام جهانداور کردگار
چواین نامور نامه آمد ببن
ز من روی کشور شود پرسخن
درود بر روان پاک فردوسی
از آن پس نمیرم که من زنده ام
که تخم سخن من پراگنده ام
هر آنکس که دارد هش و رای و دین
پس از مرگ بر من کند آفرین
خب قطعه ی پایانی شاهنامه هم به سر رسید. این پایان راهی است که از 2012 آغاز کردیم. 270 جلسه ی هفتگی را به خوانش شاهنامه اختصاص دادیم که از این تعداد چهل و پنج جلسه در قرنطینه اجرا شد. خسته نباشید و سپاس از همراهی شما. خلاصه ی برخی از داستانها به صورت صوتی هم در کانال تلگرامی دوستان شاهنامه گذاشته میشود. در صورت تمایل به کانال در لینک زیر بپیوندید
کلماتی که آموختم
دواج = لحاف
ارد = روز بیست وپنجم هر ماه شمسی
.
ابیاتی که خیلی دوست داشتم
از آن پس نمیرم که من زنده ام
که تخم سخن من پراگنده ام
هر آنکس که دارد هش و رای و دین
پس از مرگ بر من کند آفرین
I will never die
That I have scattered the seed of words
Anyone who is wise and just
Asks for me to be blessed after my death
شجره نامه
اردشیر --- شاپور--- اورمزد --- بهرام --- بهرام بهرام --- بهرام بهرامیان--- نرسی --- اومزد ---شاپور (دوم) ---اردشیر نکوکار (برادر شاپور دوم)-- شاپور سوم --- بهرام شاپور --- یزدگرد بزهکار (برادر بهرام شاپور) --- بهرامگور --- یزدگرد --- هرمز --- پیروز (برادر هرمز) ---بلاش (پسر کوجم پیروز) --- قباد (پسر بزرگ پیروز) که به دست مردم از شاهی غزل شد --- جاماسپ (برادر کوچک قباد) --- قباد (مجدد پادشاه میشود) --- کسری با لقب نوشین روان ---هرمزد پسر نوشین روان، --- خسرو پسر هرمزد --- بهرام چوبین (فرمانده خسرو که ادعای شاهی کرد و به عنوان شاه مدتی بر تخت نشسته --- خسرو پرویز مجدد بر تخت می نشیند --- شیرویه پسر خسرو پرویز --- گراز (با عنوان فرایین) --- پوران دخت ---آزرم دخت --- فرخ زاد --- یزدگرد --- ماهوی --- عمر
قسمت های پیشین
No comments:
Post a Comment
Note: only a member of this blog may post a comment.