ترا چگونه بنويسم، آنگونه كه هستى؟ وقتى هستى اى هستى كه هست من بسته به هست اوست. حتى در نبودت با تصور حضورت در دوردست جان گرم مى شود و نفس مست. در هيبتى غريبانه تار و پود جامه اى هستى كه فريبانه عريانى أشك هايم را مى پوشاند، تكلم را به صدايم مى بخشد و شادى را به لحظه هايم تزريق مى كند. همچون نوزادى كه در غيبت ارتباط خونى مى گريد تا ريه اش به اكسيژن آلوده گردد، ميبارم. مرا به عرفان بودنت بيالاى و با غوغاى حضورت آتش سكوت سوزان خاموشيت را خاموش گردان كه صداى پايت طنينى دارد به وسعت آرامش.
#شهيره_سنگريزه 🌻
پاييز ٢٠١٧، منچستر
© All rights reserved
No comments:
Post a Comment
Note: only a member of this blog may post a comment.