برای برگرداندن چند تا کتاب وارد کتابخانه شدم. با خودم عهد کردم که به هیچ کتابی نگاه نکنم و برای جلوگیری از وسوسه انتخاب کتابی دیگر سریع کتاب ها را تحویل داده از ساختمان خارج بشوم و به همان چهار کتابی که مشغول خواندنشان هستم بسنده کنم. راهم را کج کردم و از جلوی کتاب های مسافرتی گذشتم. می دانستم احتمال برخورد با کتابی که بخواهم بخوانمش در این قسمت کمتر خواهد بود. ولی نیمه راه کتابی که از گوشه چشم دیدمش متوقفم کرد. آنرا از روی قفسه برداشتم، چند خطی از آنرا خواندم و زود آنرا به قفسه کتاب ها برگرداندم. اما دقیقه ای بعد برگشته بودم تا نام کتاب را یادداشت کنم تا بتوانم بعد از خواندن یکی از کتاب هایی که در دست دارم آنرا شروع کنم. مداد و دفترم را از کیفم در آوردم و اسم کتاب و نویسنده آنرا در دفتر نوشتم. ولی هر چه سعی کردم نتوانستم کتاب را مجددا سر جایش بگذارم. انگار چسب داشت و به انگشتانم چسبیده بود. آنرا نیز گرفتم و راهی خانه شدم
The Wilder Shores of Love, Lesley Blanch, Phoenix
"He enabled Burton to penetrate further into the unknown life around him, acting as a secret service agent ... He grew hair and beard, stained himself even darker, and disappeared, to live among the tribes unsuspended ... His favourite character was the Mirza Abdullah, a half-Arab, half-Persian pedler. The mixture accounted for any imperfections of accent." p22
"A high bred Persian beauty returned his love... Like Leila and Mahjnoun they loved passionately. Burton was faced with the problem of his false position: but before he could come to a decision, his jetty-eyed gazelle was dead." P23
"Unfortunately, his notes, and the vocabulary, were lost in the warehouse fire where so many of his Oriental treasures, priceless Indian and Persian manuscripts and a huge collection of costumes perished." P25
خیلی مشتاقم تا بقیه کتاب را هم بخوانم
___________
http://en.wikipedia.org/wiki/Richard_Francis_Burton
© All rights reserved
No comments:
Post a Comment
Note: only a member of this blog may post a comment.