آره می دونم، کلام خودش بود. خود خودش. خب لابد می دونه دیگه. من چرا اینقدر از فراموشی احتمالیش نگرانم ولی شایدم فقط برای اینکه چیزی گفته باشه و جا برای سوالات دیگه (که شاید حوصله اش را نداشته) نگذاشته باشه، گفته می دونم....سرم گیج میره از بررسی انواع مختلف احتمالات. اصلا فرض رو بر این بگیریم که ندونه. از این ندونستن من چرا باید بترسم؟ ولی خب هر ندونستنی، یه جور جهله دیگه، نیست؟ منم که از جهل خیلی می ترسم. ولی در ترس زندگی کردن هم مرام من نیست. پس برمی گردم سر نکته اولیه و میگم خدا کنه که یادش بمونه
© All rights reserved
No comments:
Post a Comment
Note: only a member of this blog may post a comment.