Pages

Saturday, 15 September 2012

خوشه های رسیده حسادت

خودش هم می دانست کار درستی نمی کند. می دانست کنجکاوی تا این حد معنایی جز فضولی نمی توانست داشته باشد. ولی وسوسه ای او را به پیشروی در راهی که آغاز کرده بود می خواند
باید می دید، باید مطمئن می شد. باید شعله حسی که مثل خوره به جانش افتاده بود و در تمام وجودتش می جوشید را خاموش می کرد



© All rights reserved

No comments:

Post a Comment

Note: only a member of this blog may post a comment.