خیلی وقت پیش که کالج می رفتم یکی از هم کلاسی های ازم خواست تا یک مسئله ریاضی را برایش توضیح بدهم. بهش گفتم گیج میشی چون نحوه حل کردن این مسئله به سبک انگلیسی را بلد نیستم وشیوه ایرانیش هم برای تو ناآشناست (ریاضیات از جمله علومی است که در برخی از موارد در دو کشور به راه حلهای مختلفی برای حل آن برمیخوری). گفت: "ایرادی ندارد با همان شیوه خودتان توضیح بده. من سه دوست ایرانی دارم و هر سه شما نحوه برخورد با مسائل ریاضی تان عجیب و غریب ولی آسانتر از شیوه ماست. گمونم از خیام به ارث بردید." کلی از این مقایسه خندیدم ولی از اینکه اسم خیام را می دانست احساس غرور کردم
بعدها که به تدریس در دانشگاه مشغول شدم یکی از بزرگترین چالش هایم مبارزه با نحوه تفکر "روش صحیح حل این مشکل چیه؟" دانشجویان بود. گاهی به یک نوع طرز تفکر چنان خو می گیریم که فراموش می کنیم از راههای دیگر هم می شود به مقصود برسیم، جالب اینجاست که گاهی این راه ها به مراتب موثرتر از شیوه معمول برخورد ماست. نباید بگذاریم که تعصب چشم بصیرت را کور کند و ما را به پیش داوری مجبور
ویدئو بالا را که دیدم به یاد پدربزرگم افتادم. یادش گرامی، در جمع و تفریق و ضرب خیلی سریع بود و به مدل خاص خودش که تبدیل اعداد به مضربی از 10 و جبران تفاوت در پایان محاسبه ب.د عمل می کرد. به یاد او دوست داشتم که در پست امروز به اهمیت مقایسه راهکارهای آشنا و قدیمی با شیوه های جدید فکر کنیم
© All rights reserved
No comments:
Post a Comment
Note: only a member of this blog may post a comment.