ای که چون کبک خرامان بگذشتی زبرم
چه گنه سر زده بودم که نکردی نظرم
تا تو بودی خبر از خویشتنم نبود، ولی
بی تو از عالم و از خویش نباشد خبرم
تا به کی صبر توان کرد؟ که از بخت سیاه
شد از حد صبر ولی نیست نشان از ظفرم
مددی کن به من ای پیر! که در وادی عشق
طفلم و بی مددت راه به جایی نبرم
رشک بیهوده مبر گر شده ام قابل فیض
زان که ای شیخ! بود پاکتر از گل گهرم
جز به بالای بلند تو نظر نیست مرا
تا نگویند که من عاشق کوته نظرم
تا که من بندۀ عشقت شده ام از دل و جان
چو امینی نبود جز تو هوای دگرم
شادروان دکتر حسین امینی
شاروان استاد حسین امینی در اردیبهشت 1310 در مشهد متولد شد. تحصیلات ایشان در رشته ادبیات بود و حدودا 50 سال سابقه تدریس در دبیرستان، دانشگاه و مراکز آموزش عالی کشور را داشتند. اکثر آثار بچاپ رسیده از ایشان بعد از فوتشان و توسط همسر آن شادروان، خانم آمنه فاضلی گردآوری، چاپ و انتشار یافته
در ملاقاتی که به خانم فاضلی داشتم از ایشان پرسیدم که چطور شد که بیشتر این اشعار پس از فوت استاد چاپ شده. خانم فاضلی فرمودند که ایشان همیشه سرگرم تدریس و کارهای مربوط به آن بودند و کمتر فرصتی دست می داد که به چاپ آثارشان بپردازد و اکنون من با گردآوری اشعار یادشان را زنده نگه می دارم
No comments:
Post a Comment
Note: only a member of this blog may post a comment.