Pages

Wednesday, 6 October 2010

شعری از ث

امروز در مشاعره ای با دوستان نوبت به "ث" رسید. هر چی فکر کردم چیزی به فکرم نرسید. دیدم که راحت تر ِ که یه چیزی از خودم بنویسم
:))))


ثانیه ها در شاهراه عمر در گذرند
لحظه ها چه شاد و
چه پر از غم
به تعجیل
می گذرند

حالا اگه خواستید که تقلب برسونید و برای دفعات بعد از "ث" چیزی بگید، لطفتون رو رد نمی کنم


© All rights reserved

4 comments:

  1. شعر زيبايي هست
    آفرين

    ReplyDelete
  2. ثالها دل طلب جام می از ما میکرد ... آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد :D

    ReplyDelete
  3. ممنون حامد آقا
    :)))))))))))
    نمیدونم چرا این به فکر خودم نرسید
    عجیبه ها
    :)
    ممنون از راهنمایی

    ReplyDelete

Note: only a member of this blog may post a comment.